بسم الله الرحمن الرحیم
.:.: تسلط عجیب مرحوم قاضی قدس الله سره به زبان عربی :.:.
💠 روزى در بین مذاکرات، مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبد اللّه مامقانى رحمة اللّه علیه به ایشان مىگوید: من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلّط دارم که اگر شخص غیر عرب، شعرى عربىّ بسراید من مىفهمم که سراینده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلى درجه از فصاحت و بلاغت باشد.
مرحوم قاضى یکى از قصائد عربى را که سر ایندهاش عرب بود شروع بخواندن مىکند؛ و در بین آن قصیده از خود چند شعر بالبداهه اضافه مىکند؛ و سپس به ایشان مىگوید: کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.
🍃 علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه 🍃
💠مهرتابان ، ص ۱۷
قَالَ الْفَرَزْدَقُ: لَقِیَنِی الْحُسَیْنُ علیهالسلام فِی مُنْصَرَفِی مِنَ الْکُوفَه. فَقَالَ: مَا وَرَاکَ یَا أَبَا فِرَاسٍ؟!
قُلْتُ: أَصْدُقُکَ؟! قَالَ علیهالسلام: الصِّدْقَ أُرِیدُ!
قُلْتُ: أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَکَ، وَأَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّه؛ وَالنَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَهِ.
قَالَ: مَا أَرَاکَ إلَّا صَدَقْتَ! النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَالدِّینُ لَغْوٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.
«فرزدق میگوید: چون از درنگ در کوفه انصراف پیدا کرده، باز میگشتم، حسین علیه السّلام مرا در راه دیدار کرد و گفت: ای أبوفراس! پشت سرت چه خبر بود؟
گفتم: راستش را به تو بگویم؟! فرمود: آری، من راستش را میخواهم! گفتم: دلهای کوفیان همه با توست؛ ولیکن شمشیرهایشان همه بر کمک و مساعدت بنی اُمیّه است؛ و یاری و نصرت هم از جانب خداست! فرمود: آری! این سخنی است که تو از روی صدق و راستی گفتی! مردم همگی بردگان و بندگان مال دنیا هستند؛ و تلفّظ به دینداری فقط کلام لغو و بیمحتوائی است که بر سر زبانهایشان جاری است. پاسداری از دینشان فقط در محدودهای است که در پرتو آن، معیشتهای فراوان به دست آورند؛ و چون با غِربال امتحان و ابتلاء آزمایش شوند معلوم میشود که دینداران واقعی چه بسیار اندکند.»
منبع: کتاب شریف لمعات الحسین علیه السلام اثری گرانقدر از مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه
خرید اینترنتی کتاب ارزشمند لمعات الحسین علیه السلام
اثری گرانقدر از مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه
و در وقتی که آن حضرت میخواستند از مدینه منوّره به مکّه مکرّمه حرکت کنند، وصیّتنامهای نوشته و آن را به خاتم خود ممهور نمودند؛ و سپس آن را پیچیده و به برادر خود محمّدبن حنفیّه تسلیم نمودند. و پس از آن با او وداع نموده و در جوف شب سوّم شعبان سنه شصت هجری با جمیع اهل بیت خود به سمت مکّه رهسپارشدند. و آن وصیّت چنین است:
و در آخر خطبهای که درباره ترک امر به معروف و نهی از منکر، و قیام ظَلَمه و حکّام جائر ایراد نمودهاند، و مفصّلاً از محرومیّت مظلومان و تفرّق از حقّ بیان میفرمایند، و در ضمن اینکه گوشزد میکنند که:
مَجَارِی الامُورِ وَالاحْکَامِ عَلَی أَیْدِی الْعُلَمَآءِ بِاللَهِ، الامَنَاءِ عَلَی حَلَالِهِ وَحَرَامِهِ؛ چنین میگویند که:
اللَهُمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُسًا فِی سُلْطَانٍ، وَلَا الْتِمَاسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ؛ وَلَکِنْ لِنَرَی الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَنُظْهِرَ الإصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ، وَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ، وَیُعْمَلَ بِفَرَآئِضِکَ وَسُنَنِکَ وَأَحْکَامِکَ.
فَإنْ لَمْ تَنْصُرُونَ وَتُنْصِفُونَا قَوِیَ الظَّلَمَه عَلَیْکُمْ، وَعَمِلُوا فِی إطْفَآءِ نُورِ نَبِیِّکُمْ؛ وَحَسْبُنَا اللهُ، وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا، وَإلَیْهِ أَنَبْنَا، وَإلَیْهِ الْمَصِیرُ. 3
«بار پروردگارا! حقّاً تو میدانی که آنچه از ما تحقّق یافته (از میل به قیام و اقدام و امر به معروف و نهی از منکر و نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان) بجهت میل و رغبت رسیدن به سلطنت و قدرت مفاخرتانگیز و مبارات آمیز نبوده است؛ و نه از جهت درخواست زیادیهای اموال و حُطام دنیا!
بلکه به علّت آنست که نشانهها و علامتهای
دین تو را ببینیم، و در بلاد و شهرهای تو صَلاح و اصلاح ظاهر
سازیم؛ و تا اینکه ستمدیدگان از بندگانت در امن و امان بسر
برند، و به واجباتِ تو و سنّتهای تو و احکام تو رفتار گردد.
پسهان ای مردم! اگر شما ما را یاری ندهید و از درِ انصاف با ما در نیائید؛ این حاکمان جائر و ستمکار بر شما چیره میگردند، و قوای خود را علیه شما بکار میبندند، و در خاموش نمودن نور پیغمبرتان میکوشند.
و خدا برای ما کافی است، و بر او توکّل مینمائیم، و به سوی او باز میگردیم، و به سوی اوست همه بازگشتها.»
3.«تُحف العقول» ص 239، از طبع حروفی
خرید اینترنتی کتاب ارزشمند لمعات الحسین علیه السلام
اثری گرانقدر از مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه
جابر آیا از پیغمبر یا از امیرالمؤمنین شنیده بود که اگر کسی بخواهد قبر سیّدالشّهداء را زیارت کند یا قبر امام را زیارت کند باید إحرام ببندد و غسل کند یا اینکه نه، این تفطّن خود جابر بود؟ چون فقیه آن کسی است که بتواند تفریع فروع کند از اصول.
گویا در مغز جابر روح اسلام جا گرفته بود و به حقیقت مذاق اسلام و سرّ قانون آشنا شده بود ، که او میدانست إحرامی که برای خانه خدا تشریع شده و غسل زیارت و طواف که برای خانه خدا تشریع شده دارای یک سرّ و حقیقتی است ؛ و حقیقت خانه خدا مقام ولایت سیدالشّهداء علیهالسّلام است
جابر شخصی فقیه ، با معرفت واز شیعیان خالص أمیرالمؤمنین می باشد.
کسی که عمل قومی را دوست داشته باشد با عمل آنها شریک میشود.
جابر بن عبدالله انصاری، بعد از چهل روز آمد برای زیارت قبر سیدالشّهداء علیهالسّلام و به عطیه عوفی کوفی گفت: من از پیغمبر شنیدهام که پیغمبر فرمود:
« هر کسی که دوست داشته باشد قومی را با آنها محشور میشود و هر کسی که عمل قومی را دوست داشته باشد با عمل آنها شریک است.[1]
پس ما با امام حسین جهاد کردیم، ما با امام حسین کشته شدیم، ما با آنان هستیم، چون من قلبم حکایت میکند که با امام حسین است . محکم هم میگفت.
در آن وقت که به زیارت قبر سیدالشّهدا علیه السّلام آمد، هفتاد و دو سال از عمرش میگذشت. چون جابر از اصحاب رسول خدا است، و مرد بزرگی بوده، در جنگ بدر شرکت داشته، در جنگ اُحد شرکت داشته، در هجده غزوه از غزوات پیغمبر با پیغمبر شرکت داشته است.[1]- بشارة المصطفى ، ص ٧۴.