آیا هدف اسلام فقط برقراری عدالت
و امنیت ظاهری و آرامش اجتماعیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتقای علوم بشری و تحوّل اعجابآمیز تکنیک و تکنولوژی و کشف افقهای مجهول اسرار خلقت، هیچ ارتباطی به میزان فرهنگ و ارزشهای والای انسانی و کرامت نفس و تعالی روح و جان او ندارد، و سیر و گردش روزگار و توالی لیالی و ایّام، نه تنها بر بُعد معنوی و روحی او نیفزوده است بلکه به عکس، او را به سراشیبی سقوط اخلاقیّات و حرکت رو به قهقرا درآورده است و در هر زمینه از ظرفیّتهای وجودی خود ـ چه انسانی و چه حیوانی ـ او را به مراتب نازلۀ از سبعیّت و درندگی و وحشیگری و رذالت اخلاقی و اجتماعی ساقط نموده است.
در این زمان، زمان شکوفایی تمدّن و فرهنگ و افتخار اعصار و قرون، انسان به ظاهر متشخّص و دارای وجهه و شهرت را میبینید که به خاطر اجابت توقّعات حیوانی و رذیل خود، لخت مادرزاد به همراه سایر اراذل و اوباش در مرئیٰ و منظر خرد و کلان ظاهر میشود و به خودنمایی میپردازد!! آخر این چه مرتبهای از سقوط و حیوانیّت است که بشر بدان مبتلا گردیده است و از آن ابائی ندارد، و سایرین نیز بیتفاوت به بهانۀ عدم مداخله در مسائل و خواستهای شخصی افراد، از کنار آن درمیگذرند و یا به آن نظاره میکنند؟
حال شما بنگرید یک مرد جا افتادۀ شصت ساله در شب چهارشنبهسوری به میان خیابان میآید و با وسایل آتشزا خود را در زمرۀ اطفال و سفیهان قرار میدهد و از روی آتش میجهد و میگوید: «زردی من از تو، سرخی تو از من!»