ارائه مبانی اصیل و حقیقی اسلام

۳۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

[عنوان ندارد]

الهیدر شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقایق برسد !خطا از من است ، می دانم ؛ از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد" اما به دیگران هم دل سپرده ام ...از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین" اما به دیگران هم تکیه کرده ام ...اما رهایم نکن ...بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم ! از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟فرمودند : بر چهار اصل:1. دانستم رزق مرا دیگری نمی‌خورد، پس آرام شدم؛ 2. و دانستم که خدا مرا می‌بیند،پس حیا کردم؛ 3. و دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد، پس تلاش کردم؛4. ودانستم که پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

فضیلت عمره رجبیه از نگاه معصومین(علیهم السلام)

در میان ماه‌های سال، این رجب است که به فرموده حضرت رسول(صلی الله علیه واله)، ماه خدا نام گرفته است. آن حضرت(صلی الله علیه واله) فرمود: ماه رجب، ماه بزرگ خداست و ماهی در فضیلت به آن نمی‌رسد.طبق احادیث و روایات، اعمال فراوانی در این ماه سفارش شده است که از جمله عبادت مأثوره این ماه عمره رجبیه است.رسول خدا (صلی الله علیه واله)در این باره فرموده‌اند: "افضل العمره، عمرة رجب" برترین عمره،‌ عمره رجب است. (تفسیر العیّاشی، 1/88/223)امام صادق علیه السلام فرمودند: عمره‌گزار، در هر یک از ماه‌های سال می‌تواند عمره انجام دهد و برترین عمره، عمره رجب است. (کافی: ۴/۵۳۶/۶ از معاویة بن عمار )معاویة بن عمّار از امام صادق علیه السلام پرسید: کدام عمره برتر است؟ عمره رجب یا عمره در رمضان؟ فرمود: نه، بلکه عمره در ماه رجب با فضیلت‌تر است. (من لا یحضره الفقیه : ۲/۴۵۳/۲۹۴۹)امام صادق علیه‌السلام: اگر احرام بستی و از ماه رجب هنوز یک شبانه روز باقی است، عمره تو رجبیّه است. (من لا یحضره الفقیه: ۲/۴۵۴/۲۹۵۱ از عبداللّه بن سنان)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

آخرین تصویر از گنبد ترمیم شده سامرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

دستورات آیة الحق مرحوم حاج میرزا علی قاضی در ماههای رجب و شعبان و رمضان

أعوذُ بالله منَ الشیطانِ الرجیمبسم الله الرحمن الرحیم وصلّى الله على محمّد وآله الطاهرینولعنةُ الله على أَعدائِهم أجمَعین      اصل این دستور را حضرت علّامه آیة الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی أفاض الله علینا من برکات تربته، در سال آخر عمر شریف و با برکت خود در یکی از جلسات برای خواصّ أصحاب خودشان از روی نسخۀ خطّی آیة الحقّ مرحوم آیة الله حاج میزا علی قاضی طباطبائی که بنام «صَفَحاتٌ منْ تاریخ الأعلام» بقلم فرزند ایشان نوشته شده است، بیان فرموده، به عمل و مداومت آن تأکید نمودند و مخصوصاً به طلّابی که با حضرتش مأنوس بودند، أمر کردند آنرا در دفتر خود ثبت نمایند [لذا این حقیر از روی نسخۀ ایشان در کتابخانۀ معظّم له استنساخ نمودم] اینک متن عربی آن را با استفاده ترجمه و توضیح مختصر آن بزرگوار به علاقمندان تقدیم می نمائیم و آن متن از این قرار است: «أَلْحمدُ للهِ رَبِّ العالمین، وَ الصَلوةُ وَ السلامُ علی الرَّسولِ الْمبینِ وَ وَزیرهِ الْوصیِّ الأَمین وَ أبْنآئهُما الْخلفاءِ الرَّاشدین وَ الذُّریَّة الطاهرین وَ الخَلَفَ الصالح وَ الماءِ الْمعین صَلّی اللهُ وَ سلّمَ علیهمْ أجْمَعینَ». «حمد مختصّ ذات أقدس پروردگار عالمیان است. و صلوات و سلام خدا و فرشتگان مقرّب و همۀ جهانیان، بر فرستادۀ آشکار او، و بر وزیر و وصیّ أمین آنحضرت، أمیرالمؤمنین؛ و بر فرزندان آن دو بزرگوار که خلفاء راشدین و راه یافتگان و راهنمایان به حقّ و صراط مستقیم، و ذرّیۀ طاهرین آنان می باشند باد. و درود و سلام بر خلف صالح و جانشین بحقّ و شایستۀ آنها باد که آب گوارا بر کام تشنۀ اُمّت و شیعیان می باشند. «صَلَّی الله وَ سَلّمَ علیهمْ أجْمعینَ» درود و سلام خداوند بر همۀ آنان باد.» تَنبهْ فَقدْ وافَتکمُ الْأشهُرُ الْحرُمْ                              تَیقظْ لکی تَزدادَ فی الزَّادِ وَ اغْتنمْ فقُمْ فی لیالیها وَ صُمْ منْ نهارها                              لِشکْر إلهٍ تَم فِی لُطْفه وَ عَمّْ (2) وَ لا تَهجَعَنْ فی اللَیل إلاَّ أقَلَّهُ                              تَهَجّدْ وَ کمْ صَبٍّ من اللَیْل لَمْ یَنَمْ (3) وَ رتِّلْ کتابَ الْحَقِّ وَ اقرأَهُ ماکثاً                              بِأَحْسن صوتٍ نورُهُ یشرقُ الظلمْ (4) فَلمْ تحظَ بَلْ لَمْ یُحظَ بِمِثْله                              وَ أخْطأَ مَنْ غیرَ الذی قُلْتُهُ زَعمْ (5) وَ سلِّمْ علی أَصْل القُرانِ وَ فصلِهِ                              بَقِیَّة آل الله کُنْ عبْدَهُ السَّلمْ (6) فَمنْ دانَ للرَّحْمن فی غیرِ حُبِّهمْ                              فَقَدْ ضَلَّ فی إنکارهِ أعظمَ النِّعمْ (7) فَحُبهمْ حُبُّ الالهِ اسْتعذْ به                              هُمُ الْعروَةُ الوُثقی فَبالعرْوَة اعْتصمْ (8) فلاتَکُ باللاهی عن الْقول وَ اعْتَبرْ                              معانیه کیْ تَرْقی إلی أرْفَع الْقمَمْ (9) عَلیکَ بِذکر الله فی کُلِّ حالةٍ                              وَ لا تَن فیهِ لا تقُلْ کیْفَ ذاوکم! (10) فهَذا حِمی الرَّحمن فادْخلْ مُراعیا                              لِحرماته فیها عَظِّمْهُ وَ التزمْ (11) فَمَنْ یعتصم بالله یُهْدَ صراطُهُ                              فإنْ قُلْتَ رَبِّی اللهُ یا صاحِ فاسْتقمْ (12) 1- آگاه و متوجه باش! که ماههای حرام (رجب و شعبان و رمضان که در نزد أهل عرفان ماههای حرامند) از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار!. 2- شبهای آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، بشکرانۀ اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است!. 3- و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را بنحو تهجّد و بیدار و خواب بجای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو و به همین ترتیب عمل نمای، تا نافلۀ شب پایان پذیرد) و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی خوابند!. 4- و کتاب حقّ را تلاوت نمای و آنرا با بهترین صوت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن، چرا که ظلمتها و کدورتها را تبدیل به نور و روشنائی می نماید. 5- پس تو بهره مند نشدی، بلکه هیچکس از چیزی به مانند قرآن بهره نبرده است! و هر کس غیر از گفتۀ مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا گردیده و گمان او گمان باطلی خواهد بود!. 6- و سلام بفرست بر أصل قرآن و فصل آن (که مقصود محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین هستند) که آنان باقیماندگان آل الله می باشند و در برابر آنان عبد محض و تسلیم و بدون اراده باش!. 7- هر کسی که در غیر حبّ آنها خود را در ذمّۀ خداوند رحمن درآورد و به اندازۀ ذرّه ای از محبّت غیر آنها در دل راه دهد، او محققاً گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنان گردیده؛ و در این انکار خود نعمتهای پروردگارش را از دست داده است!. 8- پس محبّت به آنها محبّت به خداوند است و در این صورت تو خود را در پناه حبّ خداوند درآور!. 9- و دربارۀ قرآن کوتاهی مکن و آنرا از روی لهو و لعب قرائت منمای و در معانی آن دقّت کن تا بواسطۀ دقت در قرآن به بالاترین ذروه از قلل مجد و شرف نائل آئی!. 10- و در هر حال بر تو باد که ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار و هیچگاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم شواغل و مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهمّ سستی و تکاهل ورزی و آنرا بعنوان عذر برای خویش تلقّی نمائی 11- این ماهها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاههای خداوند است، پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آنرا پاس بدار و آنها را معظّم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش. 12- پس هر کسی که به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نماید و به ریسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او می یابد و اگر گفتی «ربّی الله» ای گوینده! روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار. «قالَ عَزَّ منْ قائلٍ: «وَ مَنْ یعتصِم بِالله فقَدْ هُدی إلَی صِراطٍ مستقیمٍ[1]». وَ قالَ: «وَ اسْتقمْ کَمآ أمرْتَ..... [2] » وَ قالَ جلَّ جلالُهُ العَظیمُ: «إنَّ الذین قالوا رَبُّنا اللهُ ثمَّ استَقَموا تتَنَزَّلُ علیْهمُ الملئکَة... [3] ». «خداوند عزیز می فرماید: «و هر کسی که اعتصام به خدا پیدا کند براستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است». و نیز فرموده است «به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما!» و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است می فرماید: «براستی آن کسانیکه بدین معنی اقرار نمودند که: پروردگار ما «الله» است و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشۀ خود ساختند، ملائکۀ پروردگار بر آنها فرود می آیند......»» «انتبهوا إخوانی الأعزَّة وَفقَکمُ اللهُ لطاعتِهِ، فَقَدْ دَخلنا فی حِمی الأشَهرِ الْحرُمِ، فَما أعظم نِعَم الْباری علینا وَ أتَمَّ؟! فالْواجِبُ علینا قَبْلَ کُلِّ شیْءٍ التوبَةُ بشُروطها اللازمَةِ وَ صَلَواتُها الْمعْلُومَةِ ثُمَّ الاحتمآء مِنَ الکبائِرَ وَ الصَّغائِرِ بِقدْر القُوَّة.» «هان ای برادران عزیز و گرامیم – که خدای شما را در طاعت خود موفّق بدارد – آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده ایم و همانگونه که در زمینهای حرم باید از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی محسوب می شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد، و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می شود، در این ماهها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می رسد. پس چقدر نعمتهای پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتی را بر ما تمام نموده است؟!. پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه ایست که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است (مقصود همان دستور توبه ایست که رسول خدا صلی الله علیهِ وَ اله و سلم در ماه ذوالقعدة الحرام داده اند و در کتب ادعیه مثل «مفاتیح الجنان» آمده و چهار رکعت نماز دارد[4].) و پس از توبه، واجب ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جائیکه توان و قدرت و استطاعت داریم!.» «فَلَیْلَةُ الجُمُعه أوْ یوْمُ الأحدِ تُصَلوُّنَ صَلوةَ التوبة لیلةَ الْجمعَةِ أوْ نهارِها؛ ثُمَّ تعیدُونها یوْمََ الأحَدِ فی الْیومِ الثانِی مِنَ الشَّهْرِ. ثُمَّ تلتزمونَ المراقَبَة الصَّغْری وَ الکُبْری وَ المُحاسَبَةَ وَ المُعاتَبَة بِما هُوَ أحْری. فَإنَّ فیها تَذْکرةً لِمَنْ أرادَ أن یَتَذَکَّرَ أوْ یَخْشی.» «پس (ای برادران عزیر) دستور توبه را در شب جمعۀ اول ماه (رجب) یا روز جمعه؛ و یا روز یکشنبۀ آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبۀ دوّم همان ماه تکرار و اعاده نمائید. سپس ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبۀ صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبۀ کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی پسندد). و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید. پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!.» «ثُمَّ اقْبَلوا بقلوبکُمْ وَ داوُوا أمراضَ ذُنوبکُمْ وَ هَوَّنُوا بالْإسْتغْفار خُطُوبَ عُیوبِکُمْ. وَ إیاکُمْ وَ هَتْکَ الْحرماتِ فَإنَّ مَنْ هَتَکَ وَ إنْ لَمْ یهتکِ الکریمُ علیِهِ فهُوَ مَهْتوکٌ. وَ أنّی یرْجی النزجاةُ لِقلبٍ ارتبکَتْ فیهِ الشُّکوکُ حتی یسلِکَ سَبیلَ المتقینَ وَ یَشْربَ منَ المآءِ الْمَعینِ مَعَ الْمُحسنین؟! وَ اللهُ الْمستعانُ علی نَفْسی وَ أنْفسِکُمْ وَ هُوَ خیْرُ مُعینٍ». «پس از این مرحله، با دلهای خود بخداوند رو آورده، بیماریهای گناهانتان را معالجه و مداوا نمائید و بوسیلۀ استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده های حجاب را بالا زده حرمت حرم را هتک نمائید! زیرا براستی چنین شخصی در نظام تکوین بی آبرو و مهتوک است گرچه خداوند کریم از روی کرمش، بحسب ظاهر آبروی او را حفظ نماید؛ و همین جزای اوست و نیازی به مجازات پروردگار ندارد!. و کجا امید نجات است برای دلی که شبهات وارد آن شده در او نفوذ نموده است؟! (یعنی یکی از واجبات و لوازم حتمیّۀ سلوک إلی الله، یقین داشتن به مبدأ و معاد و حقانیت طریق و شیخ و استاد است، و در صورت پیدایش کمترین شک و تردیدی سالک خودبخود از حرکت باز می ماند. بنابراین، محال است با وجود شک، سالک از مهلکه نجات پیدا نماید.) و چنین شخصی هرگز نمی تواند در راه متقین قدم بردارد؛ و هیچگاه قدرت ندارد به مقام محسنین راه یابد و با آنان از چشمۀ آب گوارا بنوشد. و خداوند تنها محلّ اتّکای من و شما است و او بهترین یار و یاور می باشد.» «1- عَلیْکُمْ بالْفرائض فی أَحْسن أوقاتها وَ هی مَعَ نوافلها الإحْدَی وَ الخمْسین. فانْ لَمْ تتَمَکَّنُوا فبأرْبَعٍ وَ أرْبعینَ. وَ إنْ مَنعتکُمْ شواغِلُ الدُّنْیا، فَلا أقَلَّ مِنْ صلوة الْأوَّابین. 2- وَ أما نَوافلُ اللیْلِ فلا محیصَ منها عنْدَ المؤْمنین. وَ العجبُ ممَّنْ یَرومُ مرْتبةً مِنَ الکَمالِ وَ هُوَ لا یَقُومُ اللیال! وَ ما سَمعنا أحَداً نالَ مرْتبةً مِنهُ إلا بِقیامِها.»      و اما دستورالعمل این سه ماه: «1- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت[5] است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت[6]* آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است. 2- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی توجّه هستند!. و ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!.» «3- وَ عَلیکُمْ بِقرائةِ الْقرآنِ الْکریم فی اللَیل بِالصوتِ الْحَسَنِ الْحزین، فهُوَ شرابُ الْمُؤمنین. 4- وَ علیکُمْ بالتزام الْأوْراد الْمعْتادَة التی هی بید کُلِّ واحدٍ منْکُمْ. وَ السّجْدَةِ الْمَعهُودَةِ مِنْ 500 إلی 1000.» «3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است. 4- بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید!. و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین[7]» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.» «5- وَ زیارَة المشْهد الْمعظَّم الْأعظم کُل یومٍ. و‌ إتیانُ الْمساجدِ الْمعظَّمَة ما أمْکنَ. وَ کذا سائِرَ الْمساجدِ. فَإنَّ الْمُؤْمن فی الْمسجد کالسَّمَکة فی المآءِ. 6- وَ لا تترُکوا بَعدَ الصلواتِ الْمفروضاتِ تسبیحةَ الصِّدیقة صلواتُ اللهِ علیها، فإنَّها مِنَ الذِّکْر الکبیر. وَ لا أقَلَّ فی کلِّ مَجْلِسٍ دوْرَةٌ.» «5- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است. و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت علیْهم السلام و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!. 6- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.» «7- وَ مِنَ اللازمِ الْمُهمَّ الدُّعآءُ لفرجِ الْحجَّة صَلواتُ اللهِ عَلیهِ فی قُنوتِ الْوتر. بَل فی کُلِّ یومٍ و فی جمیع الدَّعوات. 8- وَ قراءةُ الْجامعة فی یومِ الجُمُعة أعْنی الجامعةَ الْمعروفَةَ الْمشروحَة. 9- وَ لا تَکونُ التلاؤَة أقلَّ مِنْ جزْءٍ.» «7- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج[8]* حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود. 8- و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است. 9- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.» «10- وَ أکْثروا منْ زیارة الإخوان الأبرار؛ فإنهمْ الاخْوانُ فی الطریق وَ الرَّفیقُ فی المضیق. 11- وَ زیارة القبور فی النَّهار غبّاً وَ لا تزورُوا لیْلاً. مَا لنا..... وَ للدُّنْیا؟! قَدْ غرَّتْنا! وَ شَغلتْنا وَ اسْتهوَتنا وَ لیْسَتْ لَنا!!. فَطوبی لرجالٍ أبْدانُهمْ فی الناسوت وَ قلوبُهُمْ فی اللاهوتِ.... اولئک الأقلونَ عدَداً...... وَ الأکْثرونَ مَدَداً..... أقولُ ما تسْمعونَ. وَ أَسْتغفرُالله.» «10- تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند!. 11- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد. ما را با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید!!. پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز می باشد!. و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت می باشند. من می گویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نمایم.» (1357 ه ق) این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است ، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می دهند ؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد. و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة . اگر می توانی نخواب و اگر کسی نمی تواند همه شب را نخوابد ؟ صب باشد ، صب یعنی جگر سوخته ، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد. ؟ مرحوم قاضی اول شب می خوابیدند بعد نماز می خواندند و بعد می خوابیدند و باز نماز می خواندند ، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمی خوابیدند ، مرحوم آخوند 3 ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد. عرفان به عمل است نه به گفتن! اللهم صل علی محمد و علی محمد [1] ـ ذیل آیۀ 101 از سوره آل عمران: 3. [2] ـ قسمتی از آیۀ 15 از سورة الشورَی: 42. [3] ـ صدر آیۀ 30 از سورۀ فصّلت: 41. [4] ـ مرحوم محدّث قمی (ره) در فصل پنجم که در اعمال ماه ذی القعده است گوید:..... و کیفیت آنچنان است که در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد: در هر رکعت حمد یک مرتبه و قل هوالله احد، سه مرتبه و معوذتین یک مرتبه، پس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به «لا حَوْل وَ لا قوَّةَ الا باللهِ العَلیِّ العَظیم» پس بگوید: «یا عَزیزُ یا غفار أغْفر ذُنوبی وَ ذنوبَ جَمیع المُؤْمنینَ وَ المُؤمناتِ فإنَّه لا یَغْفِر الذُّنوبَ إلا أنْتَ». فقیر گوید: ظاهر آنست که: و ذکور و دعای بعد را، بعد از نماز باید بجا آورد. [5] ـ زیرا نمازهای واجب هفده رکعت است و هر یک از آنها دارای نوافل می باشند؛ بدین ترتیب: دو رکعت نافلۀ صبح که وقت آن قبل از نماز صبح است و هشت رکعت نافلۀ ظهر و هشت رکعت نافلۀ عصر که قبل از ظهر و عصر خوانده می شوند و چهار رکعت نافلۀ مغرب، که وقتش بعد از فریضۀ مغرب است و یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته که یک رکعت حساب می شوند و وقتش بعد از نماز عشاء است؛ و مجموع آنها، بیست و سه رکعت می شوند و یازده رکعت آن هم نافلۀ شب است که جمعاً سی و چهار رکعت می باشند. بدین ترتیب مجموع نوافل و فرائض، پنجاه و یک رکعت می شوند. [6] ـ - بدینصورت که چهار رکعت از عصر و دو رکعت از مغرب و «وُتَیره» که مجموعاً هفت رکعت می باشد حذف شود. (این توضیح از مرحوم علاّمه طهرانی روحی فداه است.) [7] ـ ذیل آیۀ 87، از سورة الْأنبیاء: 21. [8] ـ دعای فرج در مفاتیح الجنان آمده است و با این جملات شروع می شود:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

مراقبات ماه رجب

یکی از مراقبت های مهم در این ماه [رجب] به یاد داشتن حدیث «ملک داعی» می باشد که از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود: «خدای متعال در آسمان هفتم فرشته ای را قرار داده است که «داعی» گفته می شود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. خدای متعال می فرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من، بنده بندة من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه مرا بخواند او را اجابت می کنم و هر کس از من بخواهد به او می دهم و هر کس از من هدایت بخواهد او را هدایت می کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد به من می رسد». افسوس از کوتاهی ما در طاعت خدا کجایند شکرگزاران کجایند تلاشگران آیا عاقلان توان فهم حق این ندای آسمانی را دارند چرا جوابی نمی شنوم کجایند عارفانی که می دانند کسی توان شکر این نعمت را ندارد کجایند کسانی که اقرار به کوتاهی و عجز دارند که در جواب این منادی آسمانی بگویند: اجابت کرده و یاریت می کنیم درود و سلام بر تو ای منادی خدای زیبا و جلیل، شاه شاهان، مهربان ترین مهربانان، خدای بردبار و کریم، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ، تبدیل کننده بدیهای انسان به خوبیها اینان بندگانی گناهکار و طغیانگر، پست و اسیر شهوتها و غفلتها می باشند. ای فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا می کنی کسانی که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسد شده چرا مردگان را صدا می زنی کسانی که صدای تو سودی به آنان نمی رساند، مگر اینکه با ندای تو قلبها زنده شده، عقلها بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهای گران این ندای آسمانی و بزرگی پروردگار و پستی نفس و سختی آزمایش و بدی حال خود بیندیشند. آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند، ولی وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است، آن هم با این زبان و بیان لطیفی که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوی اوست. اکنون با واسطه قرار دادن این ندای آسمانی و لطف بزرگ از خدا می خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد. ای وعده دهنده سعادت با خوش آمد گویی و کمال میل و جانفشانی ندای تو را اجابت می کنیم؛ زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادی و ما را ترغیب به اطاعت از مولای مهربان خود کردی و ما را به کرامت پروردگار رساندی. ای منادی زبان حال افراد پست پاسخت می دهند که ما را بهره مند ساخته و بزرگ داشتی و دعوت به بزرگ ترین سعادتها نمودی. پستی و فساد و کوچکی ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا خاک کجا و خدای خدایان کجا آلوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا و اسیر در زنجیر کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولی لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد. و حکمت او ما را مشرّف به این تکلیف کرده است. چه رسوایی بزرگی اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهی و در فرمانبرداری او سستی کنیم چه آقای کریمی و چه بنده های پستی، چه خدای بردبار و چه بندگان کم عقلی! با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندی که «من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند» در حالی که بزرگی این ابلاغ هر زبانی را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن، لال کرده و عاقلان از زیبایی این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مشرف شدگان به این خطاب دارای بدن تمام جهانیان و روحهای تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و برای بزرگداشت این خطاب فدا می کردند، چیزی از حقوق آن را ادا نکرده و شکر حتی جزیی از آن را نمی توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بیکاره پست از اجابت این دعوت غفلت می کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهی می کند و به این هم بسنده ننموده و بجای تمجید و تسبیح خدا، کسی را تمجید می کند که تمجیدش مستوجب آتش بوده، و به جای همراهی با فرشته های نزدیک خدا و پیامبران، در مجلسی که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با جن ها و شیطان ها در میان طبقات جهنم راضی می شود. عجیب تر از این دیده ای دیده ای که خالق مخلوق را برای همنشین خود بخواند ولی مخلوق اجابت نکند و در حالی که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خودداری کند پس با تأسف و اعتراف به غفلتهای خود و با ناچاری جواب می گوییم: بله، ای پروردگار و آقا و ای مالک و مولا اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانی ـ چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمی رود و از کمال بخشش تو جز این انتظاری نیست ـ چه سعادت بزرگی که در این صورت به بالاتر از آرزوی خود می رسیم. ولی وای بر ما اگر جز این باشد در این حالت چه کنیم با این تیره روزی و مجازات دوری از رحمت حق پس می گوییم: و هیچ خدایی جز تو نیست. تو را تسبیح و تمجید می کنیم. ماییم ستمگران. خدایا به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. بلکه به ناچاری بیشتر جسارت کرده، ذلت و پستی خود را آشکار نموده، با قسمهای بزرگی نیز آن را تأکید کرده و عرض می کنیم: قسم به عزت و جلالت ای پروردگار ما! حتماً از دستورات تو سرپیچی، خود را هلاک کرده و بر تو می شوریم و فاسد می شویم، اگر با توفیق خود ما را نگهداری نکنی و با عنایت خود بر ما خوبی نکنی. زیرا توان و نیرویی نیست مگر با یاری تو. پس از این با توفیق تو بیشتر گفته و با یاری تو در خواستن خود پافشاری می کنیم و به جناب قدس تو که نه، بلکه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقای خود و نازل شدن رحمت پروردگار خود عرضه می داریم: ای کریم ترین کریمان و ای بخشنده ترین بخشندگان ای کسی که خود را لطف نامیده است این منادی ما را در این ماه بزرگ به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگواری و بزرگداشت تو را برای ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من) بنابراین با این دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم. و تو کسی هستی که دوست نداری میهماندار از میهمان خود پذیرایی نکند، گرچه میهمان بر اثر عدم پذیرایی از بین نرود و میهماندار از کسانی باشد که پذیرایی دارایی او را کم کند. و اگر از ما پذیرایی نکنی، در پناه تو گرسنه مانده و از بین می رویم در حالی که پذیرایی و احسان دارائیت را بیشتر می کند. ای کسی که نیکوکاری چیزی از او کم نکرده و محروم نمودن چیزی به او اضافه نمی کند ما را بخاطر بدیمان مجازات مکن. کسی هستی که بهای بیشتری به من دادی و به کسانی که مهمان نبوده ولی مضطر باشند، وعده اجابت دادی و در کتابت وعده بر طرف کردن گرفتاری آنان را دادی و اکنون ای پروردگار ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت می باشیم و هیچ نیاز و اضطراری بالاتر از این اضطرار نیست. پس کجاست اجابت و بر طرف کردن گرفتاری ای بخشاینده دست ما را بگیر و از ورطه هلاکت شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده. و چنانچه ماه، ماه تو، بنده، بنده تو و رحمت رحمت تو است، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقی از جانب تو میسر است. زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر تو یافت نمی شود. از کجا به خیر برسیم در حالی که خیری یافت نمی شود مگر از ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالی که کسی نمی تواند نجات یابد مگر با کمک تو. ای کریم! اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولی ترازوی حکمتت ما را رد کند و بگوید: فضل و بخشش بر شما خلاف حکمت و موفق نمودن شما خلاف عدالت در قضاوت است زیرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبی به شما کار درستی نیست بخاطر این که گناهان روی شما را سیاه و غفلت از یاد من قلوب شما را تیره و دوستی دنیا نفس و عقل شما را مریض کرده و رحمت من گرچه شامل هر چیزی هست ولی مگر سخنم را در کتابم نشنیدید که: رحمتم را برای متقین قرار می دهم. [1] و من گرچه ارحم الراحمین و بخشنده مهربانی هستم ولی مجازاتم نیز سخت و شدید است و اگر حکمتم در میان آفریدگانم نبود. که اهل عدل و فضل را از دیگران جدا نمایم در کجا زیبایی و بزرگی من به روشنی آشکار می شد، ما نیز در جواب قضاوت حکمتت با آموزش و یاری تو می گوییم: شکی نیست که سزاوار فضل و بخشایش تو نیستم اما ای کریم اگر سزاوار فضل بودن شرط بهره مندی از فضل تو بود هیچگاه فضل تو در جهان آشکار نمی شد. زیرا غیر تو بجز از جانب تو نه خیری دارد و نه سزاوار چیزی است سزاواری فضل تو نیز فضلی است از جانب تو و امکان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آید. و در مورد سیاهی چهره و تیرگی قلبهایمان نیز به همین صورت جواب می دهیم زیرا تمامی نورها در تو و از جانب تو است. بنابراین اگر ما را نورانی نکنی چگونه نورانی شویم و اگر ذرّه ای از نور و روشنی خود را به ما عنایت فرمایی و ما را با دادن ذره ای از زندگی خود، بزرگ بداری ما را زندگی و شفا داده و کامل و نورانی خواهی نمود. و آیه قرآن (رحمت خود را برای متقین قرار می دهم)[2] نیز با امیدواری و آرزوها و دعای ما منافاتی ندارد. زیرا ما نیز توقع داریم از فضل خود به ما تقوا عنایت فرمایی. چنانچه به متقین عطا فرمودی و سپس رحمتت را نصیب ما سازی. وانگهی این فرمایش تو فقط تصریح می کند که رحمت خود را برای افراد با تقوا قرار داده ای و نفرموده ای که غیر آنها را از رحمت خود بهره مند نمی سازی. و در جواب این که اگر اهل فضل و عدل را از دیگران جدا نکنم، زیبایی و بزرگیم در کجا بروشنی جلوه می کنند، می گوییم برای آشکار شدن بزرگی، عدل و مجازات تو کافی است ستیزه گران و کسانی را که از روی تکبر تو را عبادت نمی کنند، مجازات نمایی و با عدلت با آنان رفتار نمایی تا بزرگی و عدل تو بخوبی آشکار شود، و غیر از من افرادی داری که آنان را مجازات نمایی ولی من کسی را بجز تو ندارم که به من رحم کند. اقرار کنندگان به آنچه می خواهی و گدایان و دعا کنندگان و امیدواران و اهل ترس و حیای از تو کجا و آشکار شدن بزرگیت کجا؟ بخصوص که، اگر چه گناهکاریم ولی به اولیا و دوستان فرمانبردارت متوسل می شویم و رویمان گرچه سیاه است ولی با روی پاک دوستان پاکت که نزد تو درخشان است به تو توجه می کنیم و دلهای ما گرچه تاریک است ولی از نور بندگان عارف به تو، روشنی می گیریم. و اگر دوستی دنیا دلهای ما را مریض و عقلهای ما را نابود کرده، ولی محبت اولیای تو آن را زنده کرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به دستگیره فضل و دامن کرمت آشکار می شود، چه اشکالی دارد که فضل آنان نیز در اهل ولایت آنان که به دستگیره محبت آنان چنگ زده اند، ظاهر شود. و اگر عدل تو در مورد ثبوت ولایت آنان، با ما بحث کند، گرچه معلوم نیست ولایت آنان در ما باشد، ولی شکی نیست که دشمنان تو و دشمنان آنها فقط بخاطر ولایت آنان با ما دشمنی می کنند. و مدت زیادی بخاطر اولیای تو ما را آزار دادند. و همین مقدار کافی است که به دامن عفو و دستگیره فضل و کرمت و رشته اولیایت چنگ زنیم. بنابراین به خاطر فضل و کرمت و به خاطر مقام اولیایت، محمد و آل او، صلواتی بی پایان بر آنان فرست، صلواتی که با آن گناهان ما را آمرزیده عیبهای ما را اصلاح و عقل و نور ما را با آن کامل کنی و خود و آنان را به ما بشناسانی و ما را به خودت و آنان نزدیک نمایی و مقام ما را در همنشینی با آنان نزد خود بالا ببری، و با این صلوات از ما خوشنود شده آنچنانکه هیچگاه از ما خشمگین نشوی تا در حالی که از تو راضی بوده و تو نیز از ما راضی باشی بر تو وارد شویم، و ما را به آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق نمایی همراه با شیعیان نزدیک و اولیای گذشته آنان در جایگاه راستی نزد پادشاه توانا ـ که در آنجا از نعمتها بهره مندند ـ[3] و بر محمد و آل پاک او صلوات فرست که هر چه خدا خواهد، همان است و قدرتی جز او نیست». از دیگر مراقبتها در این ماه این است که سالک معنی ماه حرام را بداند تا مواظب تمام کارها و حالتها و حتی اموری که وارد قلبش می شود باشد. و بداند که سه ماه رجب، شعبان و رمضان ماه عبادت است. بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل علم نمایند، گرچه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست. پی نوشت ها: * ـ برگرفته از کتاب المراقبات، میرزاجوادآقا ملکی تبریزی، فصل هشتم، ص 96. [1] ـ «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ»؛ (اعراف/ 156). [2] ـ همان. [3] ـ قمر/ 55.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

بشارت امام باقر(علیه السلام) درمورد ظهور امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

همچنین بانوی دانش پژوهی که به (ام هانی) شهرت داشت، آورده است که بامدادی بر حضرت باقر(علیه السلام) وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است. امام باقر(علیه السلام) فرمود: پدرم و مادرم فدای وجود گرانمایه او باد که همنام و هم کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فدای کسی باد که زمین را لبریز از عدل و داد می کند. ابوحمزه ثمالی آورده است که در یکی از روزها در محضر درس امام محمدباقر(علیه السلام) بودم، هنگامی که حاضران رفتند، امام باقر(علیه السلام) فرمود: اباحمزه! از رخدادهایی که خداوند آن را قطعی ساخته است، قیام قائم ماست. هرکس در آنچه می گویم تردید کند، با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد. آن گاه فرمود: پدرم و مادرم فدای وجود گرانمایه او باد که همنام و هم کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فدای کسی باد که زمین را لبریز از عدل و دادمی کند، همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.   یا اباحمزه! هرکس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام) سلام و درودمی گوید، بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او شد، بهشت بر او واجب می شود و هرکس به آن وجودگرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جای خواهد داد و چه بدجایی است، جایگاه ستمکاران!(1) همچنین بانوی دانش پژوهی که به (ام هانی) شهرت داشت، آورده است که بامدادی بر حضرت باقر(علیه السلام) وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است. حضرت فرمود: کدام آیه ام هانی؟ بپرس! گفتم: این آیه شریفه که می فرماید: فلا اقسم بالخنس ×الجوار الکنس(2) حضرت فرمود: به! به! چه مسئله خوبی پرسیدی، این مولود گرانمایه ای است در آخرالزمان. او مهدی(عجل الله تعالی فرجه) این عترت پاک است. مهدی خاندان وحی و رسالت، برای او غیبت و حیرتی است که گروهی در آن گمراه می شوند و گروه هایی راه حق و هدایت را می یابند. خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنی ... و خوشا به حال آنان که او را درک خواهند کرد).(3) پی نوشت ها: 1) بحارالانوار، ج 24، ص 241. 2) سوره تکویر، آیه 16 و 17. 3) اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 330 و بحارالانوار، ج 51، ص 137.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تقویم شیعه/ جمعه 29 جمادی الثانی

1- وفات حضرت ام کلثوم جناب ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین و مادرشان حضرت زهرای مریضه است.(1)صاحب ریاحین الشریعة به نقل از اعیان الشیعة می فرماید: امیرالمومنین آن مخدره را به عون بن جعفرطیار تزویج نمودند. آن حضرت درواقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین و اهل بیت و اصحابشان در کنار خواهرشان حضرت زینب از بانوان و یتیمان محافظت می نمود. پس ازعاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند، خطبه آن حضرت درشهر کوفه و مجلس ابن زیاد  دلالت بر عظمت و شجاعت وصبر آن مخدره دارد. 2- وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی(علیه السلام) حضرت سید محمد فرزند امام هادی (علیه السلام) در سال 252 هجری در سامراء ازدنیا رفت. کرامات زیادی از آن حضرت مشاهده شده و هم اکنون دارای گنبد و صحن و غرفه های متعدد است و دوستان اهل بیت به زیارت آن بزرگوار مشرف می شوند. نسب سادات آل بعاج درعراق وخوزستان به علی واحمد فرزندان سید محمد بعاج منتهی می شود. منابع: 1- بحارالانوار: ج 42 ص 74. تذکرة الخواص: ص 288.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

هیچ داری از دل مهدی خبر...

هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه های هرشبش را تا سحر؟اوکه ارباب تمام عالم است من بمیرم سر به زانوی غم است .شیعیانّ! مهدی غریب و بی کس است جان مولا معصیت دیگر بس است شیعیان !بس نیست غفلت هایمان؟غربت و تنهایی مولایمان؟ماعبید و عبد دنیا گشته ایمغافل از مهدی زهرا گشته ایممن که دارم ادعای شیعه گیچه بگویم من به جز شرمندگی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

راه دیدار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

اگر شیعیان ما در وفاى به عهد و پیمان الهى اتّحاد و اتّفاق مى‌داشتند و عهد و پیمان را محترم مى‌شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمى‌افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل مى‌شدند.حضرت مهدی(علیه السلام) می فرمایند: « لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا: اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنها را به طاعت و بندگى خویش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پیمان الهى اتّحاد واتّفاق مى‌داشتند و عهد و پیمان را محترم مى‌شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمى‌افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل مى‌شدند.»به نام خدایکی از دوستان این پیام رو درباره این مطلب برایمان گذاشته است.حال ما سعی می کنیم که جواب ایشان را بدهیم.خداوند متعال در قرآن می فرمایند:أَلست بربّکم قالوا بلی‌الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ...آن عهدی که در روایت آمده است همان شهادتی است که خداوند در عالم ذر از ما گرفته و همچنین قول گرفته است که بر این عهد و پیمان پایبند باشیم.در آیه دوم خداوند میفرماید اگر شما انسانها در آن عهدی که گرفته بودیم استوار بودید تتنزل الملائکة ما ملائکه را بر شما نازل میکردیم و شما را به جاهایی میرسانیدیم که بتوانید خداوند را در موجوداتش ببینید. شیعیان منافق نیستند شمایی که این پیام را گذاشته ای منظورت را بیان کنید تا جوابتان را بدهیم.متن پیام دوست عزیز ما: یعنی شیعیان منافقند دیگه؟ کاملا این روایت مجعول رو قبول دارم شیعیان یهودی زاده هستن و ادعا میکنن مسلمانند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

کتاب مهر تابناک

کتاب مهر تابناک مرحوم علّامه طهرانی قدّس الله نفسه الزّکیّه و فرزند بزرگوارشان آیة الله حاج سیّد محمد محسن طهرانی به مناسبت های مختلف، از شمه ای از احوالات و تاریخ حیات پر برکت عارف کامل و سالک واصل حضرت علّامه آیة الله العظمی حاج سیّد علی قاضی طباطبایی قدّس الله نفسه الزکیّه برای بیان مطالب راقی و متعالی مکتب عرفان بهره برده اند که مناسب دیده شد این مطالب ارزنده در مجموعه ای جمع آوری شود و در اختیار مشتاقان معرفت قرار گیرد.برخی از عناوین کتاب: زندگی نامه و شرح احوال مرحوم قاضی، اساتید، مبانی و مقامات عرف قیمت : 9500 تومان سفارش دهید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا