1- آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) آغاز امامت حضرت صاحب الامر(عج الله تعالی فرجه الشریف) و غیبت  صغرای آن حضرت پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) است  که  تنها فرزند آن حضرت بودند.(1) این روز؛ روز شادی اهل بیت (علیهم السلام) و انبیا و ملائکه و ساکنان اعالی علیین و دوستان امیرالمومنین(علیه السلام) و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز دعای حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به اجابت رسید.(2) حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن روز را به جا آورند. فضیلت ها واسم هایی برای این روز ذکر شده که از جمله آنهاست: عید الله الاکبر، غدیرثانی، عید فطردوم، روزفرح شیعه، عید اهل بیت(علیهم السلام)، و روز شکر گزاری . 2- قتل عمر بن خطاب درآخرشب نهم ربیع الاول سال 23 هجری یا 24 هجری عمربن خطاب ازدنیا رفته است.(3) و قول اهل سنت روز چهارشنبه 26 ذی الحجه است. ماجرای قتل عمر عمر بن خطاب به دست ابولولو که نامش فیروز وغلام مغیره بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد. بنا بر مشهور هنگامی که ابولولو ضربه ها را بر عمر زد و خواست فرار کند، عده ای مانع شدند، و 12 نفررا مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند. عمر؛ مدت ده سال و شش ماه و چهار شب حکومت کرد. او اولین کسی بود که به ناحق خود را امیرالمومنین(علیه السلام) گذاشت و ابوموسی اشعری اولین نفری بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد. بعد از مرگ عمر به دستور وی، شوری درخانه عایشه تشکیل شد و زبیر بن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمومنین(علیه السلام) بخشید! طلحة بن عبیدالله هم حق خود را به عثمان بخشید! سعدبن ابی وقاص هم حق خود را به عبد الرحمن بن عوف بخشید. عبد الرحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امیرالمومنین(علیه السلام) عرض کرد: من بیعت می کنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر و روش ابوبکر و عمر! امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اجتهاد و رأی خود عمل می کنم. عبد الرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت، و عثمان قبول کرد. بار سوم عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند، غیر از بنی هاشم و جمعی ازبزرگان صحابه مثل عمار بن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.(4) 3- قتل عمربن سعد عمربن سعد فرمانده ظالم لشکر یزید در این روز به دست مختار ثقفی به درک واصل شد.(6) منابع: 1- ارشاد: ج 2ص 336. فیض العلام: ص211. 2- بحار النوار: ج 3 ص 126. ج95 ص354. المحتضر: ص 54. 3- بحار الانوار: ج 31 ص 120-119-132. اقبال: ج3 ص 114. 4- بحارالانوار: ج 31 ص60،315-407،ج 38 ص177. شرح نهج البلاغه: ج 1 ص 185