ارائه مبانی اصیل و حقیقی اسلام

تفاوت ارزش‌های اخلاقی زنان با مردان از دیدگاه امیرالمومنین علی (علیه السلام)

امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: برخى از نیکوترین خلق و خوى زنان، زشت ترین اخلاق مردان است، مانند، تکبر و به خود بالیدن، ترس، بخلامیرالمومنین علی (علیه السلام)فرمود: برخى از نیکوترین خلق و خوى زنان، زشت ترین اخلاق مردان است، مانند، تکبر و به خود بالیدن، ترس، بخل، هرگاه زنى متکبر باشد، بیگانه را به حریم خود راه ندهد، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را نگهبان است، و چون ترسان باشد از هر چیزى که به آبروى او زیان رساند فاصله مى گیرد.متن حدیث:خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا کَانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا کَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَعْرِضُ لَها«نهج البلاغه، حکمت 234»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تفسیر اذان توسط امام علی (علیه السلام)

امام حسین (علیه السلام) فرمود : من و جمعی دیگر در مسجد نشسته بودیم که مؤذن با گفتن «الله اکبر» اذان را آغاز کرد. امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) با شنیدن اذان به گریه افتاد،وما نیز از گریه ی او گریستیم . وقتی که اذان پایان یافت، پدرم علی، رو به ما کرد و فرمود: « آیا می دانید مؤذن در اذان چه می گوید ؟» عرض کردیم : « خدا و پیامبرش داناترند.» فرمود : « اگر می دانستید مؤذن چه می گوید کم می خندیدید و بسیار گریه می کردید» . آنگاه مولای مؤمنان و پیشوای نمازگزاران، علی (علیه السلام) به تفسیر اذان پرداخت. خلاصه ای از فرمایشات آن حضرت به این شرح است : حضرت فرمود : « الله اکبر» معانی بسیاری دارد، از جمله ی آنها این است که یعنی خدای متعال موجودی ازلی و ابدی است. مؤذن با گفتن « الله اکبر» خبر می دهد از علم و قدرت و حلم و جود و کرم بزرگی پروردگار، « الله اکبر»؛ یعنی تنها خدای جهان جاودان خواهد ماند و جز خدا، همه ی موجودات جهان محکوم به فنا هستند .« الله اکبر»؛ یعنی خداوند از همه بندگانش بی نیاز است و به اعمال و عبادات هیچ یک از آنان احتیاجی ندارد ... « اشهد ان لا اله الا الله»؛ یعنی شهادت به یگانگی پروردگار تنها باید با معرفت و شناخت قلبی باشد و گویی مؤذن با گفتن این جمله اعلام می کند که هیچ معبودی شایسته کرنش و پرستش نیست جز خدای عزوجل و هر معبودی باطل است جز ذات مقدس احدیت .« اشهد ان لا اله الا الله»؛ یعنی هیچ هدایت کننده ای نیست جز خدا . « اشهد ان محمداً رسول الله » ؛ یعنی محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده و پیامبر و برگزیده ی خداوند است . او سید و سرور اولین و آخرین انسانهاست . خداوند او را برای هدایت جهانیان و به حاکمیت رساندن دین اسلام فرمان داده است. هر کس با محمد ( صلی الله علیه و آله ) به انکار و ستیز برخیزد و به او، و آیین نجات بخش او ایمان نیاورد، خدای عزوجل او را به دوزخ برد و هیچ گاه از آتش آن رها نیابد ... « حی علی الصلاه »؛ یعنی برخیزید و به سوی بهترین کارهایتان ( که نماز است) بشتابید. دعوت پروردگارتان را اجابت کرده، برای رسیدن به آموزش او شتاب کنید. بپاخیزید و آتشهایی را که ( با گناهانتان) بر پشت خود افروخته اید، (با نماز) خاموش کنید . «حی الصلاه»؛ یعنی برخیزید و به راز و نیاز با خدای بی نیاز بپردازید و حاجتهای خود را از او درخواست کنید. بسیار به یاد داشته باشید و قنوت و رکوع و سجود فراوان بجا آورید . « حی علی الفلاح» ؛ یعنی ای بندگان خدا ! به راه نجات رو آورید، راهی که گمراهی و هلاکتی در آن نیست. خود را بالا بیاورید و به رشد و تعالی برسانید و به زندگانی جاودانه ای دست یابید، که هرگز مرگی با آن نخواهد بود . برخیزید و از دیگران سبقت گیرید و به رستگاری بزرگ و نعمتهای جاودان در جوار محمد مصطفی ( صلی الله علیه و آله ) در جایگاه صدق، نزد خداوند مالک مقتدر دست یابید. موذن با گفتن « الله اکبر الله اکبر» در پایان، اعلام می کند که خداوند برتر از آن است که آفریدگان او بدانند که چه کرامتی نزد او است برای بنده ای که دعوت پروردگارش را اجابت کند و مطیع فرمانش باشد و او را بشناسد و پرستش کند و او را دوست بدارد و با او انس بگیرد . « الله اکبر»؛ یعنی خداوند برتر از آن است که کسی بداند کرامات او برای دوستانش، و عقوبت او برای دشمنانش تا چه اندازه ای است . « لا اله الا الله»؛ یعنی خداوند را بر مردم دلیل رسا و قاطع است، که آن فرستادن پیامبران و بیان وظایف مردم و دعوت آنان به سوی حق است ... علامه مجلسی از شیخ صدوق نقل کرده است که راوی این حدیث به خاطر تقیه، جمله « حی علی خیر العمل» را ذکر نکرده است و در روایات دیگری آمده است که از امام صادق ( علیه السلام ) معنای « حی علی خیر العمل» سؤال شد. حضرت فرمود: « خیرالعمل؛ یعنی ولایت اهل بیت ( علیهم السلام )» . و در حدیث دیگری می خوانیم: « خیر العمل» نیکی کردن به فاطمه اطهر ( علیها السلام ) و فرزندان بزرگوار آن بانوی بانوان می باشد .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

شیخ انصاری و هدیه بازرگان

بازرگان بغداد، بخشی از مال حلال خود را به همراه پیکی برای «شیخ انصاری(ره)» فرستادند که در نجف ساکن بود. سپس به پیک گفتند: «به شیخ بگو این مبلغ از وجوه شرعی نیست و مصرف آن برای خود ایشان اشکالی ندارد، بکله از بخش حلال اموال ماست که آن را به عنوان هدیه به شیخ می بخشیم تا دوران پیری را در سختی سپری نکند». شیخ انصاری هدیه آنها را نپذیرفت و برایشان پیام فرستاد:«حیف نیست من که عمری را در فقر سپری کرده ام، اکنون در آخر عمر، خود را ثروتمند کنم و از گروه نیازمندان جدا شوم و در روز قیامت از پاداشی که نصیب آنها می گردد، محروم شوم؟»۱ منبع: ۱. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری(ره)، ص۸۶. ۲. خانه خوبان، ش۳۲، ص۲۶.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

سخن امیرالمومنین علی(علیه السلام) درباره انحطاط فکری کوفیان

آیا دینى نیست که شما را گردآورد؟ آیا غیرتى نیست که شما را براى جنگ با دشمن بسیج کند؟ شگفت آور نیست که معاویه انسانهاى جفاکار پست را مى خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششى از او پیروى مى کنند!! امیرالمومنین علی(علیه السلام) سال 38 هجری در خطبه ای جهت کمک به محمدبی ابی بکر در مصر و در نکوهش مردم کوفه و بی وفایی یاران خود فرمودند:خدا خیرتان دهد، آیا دینى نیست که شما را گردآورد؟ آیا غیرتى نیست که شما را براى جنگ با دشمن بسیج کند؟ شگفت آور نیست که معاویه انسانهاى جفاکار پست را مى خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششى از او پیروى مى کنند!! و من شما را براى یارى حق مى خوانم، در حالى که شما بازماندگان اسلام، و یادگار مسلمانان پیشین مى باشید، با کمک و عطایا شما را دعوت مى کنم ولى از اطراف من پراکنده مى شوید، و به تفرقه و اختلاف روى مى آورید. نه از دستورات من راضى مى شوید، و نه شما را به خشم مى آورد که بر ضد من اجتماع کنید، اکنون دوست داشتنى چیزى که آرزو مى کنم، مرگ است...متن حدیث: و من خطبة له ع فِی ذَمَّ اءَصْحابِهِ:  اءَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ اءَمْرٍ، وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ، وَ عَلَى ابْتِلاَئِی بِکُمْ اءَیَّتُهَا الْفِرْقَةُ الَّتِی إِذَا اءَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ، إِنْ اءُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ وَ إِنِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ وَ إِنْ اءُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَکَصْتُمْ، لاَ اءَبَا لِغَیْرِکُمْ، مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّکُمْ؟ الْمَوْتَ اءَوِ الذُّلَّ لَکُمْ.فَوَ اللَّهِ لَئِنْ جَاءَ یَومِی وَ لَیَأْتِیَنِّی لَیُفَرِّقَنَّ بَیْنِی وَ بَیْنِکُمْ وَ اءَنَا لِصُحْبَتِکُمْ قَالٍ، وَ بِکُمْ غَیْرُ کَثِیرٍ.لِلَّهِ اءَنْتُمْ! اءَما دِینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لاَ حَمِیَّةٌ تَشْحَذُکُمْ؟ اءَ وَ لَیْسَ عَجَبا اءَنَّ مُعَاوِیَةَ یَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَیَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَیْرِ مَعُونَةٍ وَ لاَ عَطَاءٍ وَ اءَنَا اءَدْعُوکُمْ وَ اءَنْتُمْ تَرِیکَةُ الْإِسْلاَمِ وَ بَقِیَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ اءَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنِّی وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَیَّ؟!إِنَّهُ لاَ یَخْرُجُ إِلَیْکُمْ مِنْ اءَمْرِی رِضىً فَتَرْضَوْنَهُ، وَ لاَ سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَیْهِ وَ إِنَّ اءَحَبَّ مَا اءَنَا لاَقٍ إِلَیَّ الْمَوْتُ، قَدْ دَارَسْتُکُمُ الْکِتَابَ وَ فَاتَحْتُکُمُ الْحِجَاجَ وَ عَرَّفْتُکُمْ مَا اءَنْکَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُکُمْ مَا مَجَجْتُمْ، لَوْ کَانَ الْاءَعْمَى یَلْحَظُ اءَوِ النَّائِمُ یَسْتَیْقِظُ! وَ اءَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِیَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ.«نهج البلاغه، خطبه 180»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تقویم شیعه/13 جمادی الثانی

وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها)دراین روز درسال 64 هجری حضرت ام البنین (سلام الله علیها)همسرامیرالمومنین(علیه السلام) ومادرقمر بنی هاشم (علیه السلام) ازدنیا رحلت فرمودند. نام مبارک آن حضرت فاطمه وکنیه شریفش ام البنین است و آن حضرت به همین کنیه معروفند. پدرآن حضرت حزام بن خالد و مادرشان لیلی دختر شهید بن ابی عامر است.حضرت امیر المومنین(علیه السلام)  آن حضرت را به همسری برگزید وخداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود: حضرت قمربنی هاشم عباس(علیه السلام)، عبدالله، جعفروعثمان که هر چهارپسر درکربلا شهید شدند.علامه مامقانی می نویسد: ازعلو مقام حضرت ام البنین (سلام الله علیها)همین بس که وقتی بشیر بن جذلم خبرشهادت فرزندانش را به او داد فرمود: رگ های قلبم را بریدی! فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باد.(1)منابع:1- تنقیح المقال: ج 3 فصل کنیه ها، ص 70. العقیلة والفواطم علیهن السلام: ص 124.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

سخنان حضرت با لشکریان در لحظات آخر

چهار هزار نفر تیرانداز او را احاطه‌ کردند! و بین‌ او و بین‌ خیام‌ حَرَمش‌ جدائی‌ انداختند. حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌ السّلام‌ فریاد زدند: یَا شِیعَه ءَالِ أَبِی‌ سُفْیَانَ! إنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَکُنْتُمْ لَاتَخَافُونَ الْمَعَادَ، فَکُونُوا أَحْرَارًا فِی‌ دُنْیَاکُمْ! وَارْجِعُوا إلَی‌ أَحْسَابِکُمْ إنْ کُنْتُمْ عُرْبًا کَمَا تَزْعُمُونَ! «ای‌ شیعیان‌ و پیروان‌ آل‌ أبی‌ سفیان‌! اگر برای‌ شما دینی‌ نیست‌، و رویّه‌ شما اینست‌ که‌ از معاد نیز نمی‌ترسید؛ پس‌ در زندگانی‌ دنیای‌ خود از آزادگان‌ باشید! و اگر همچنانکه‌ می‌پندارید، از طائفه‌ عرب‌ هستید، به‌ حَسَب‌‌های‌ خود برگردید (و از اعمال‌ ناجوانمردانه‌ احتراز کنید).»   شمر، حضرت‌ را صدا زد که‌: چه‌ می‌گوئی‌ ای‌ پسر فاطمه‌؟! حضرت‌ فرمود: من‌ با شما در جنگ‌ هستم‌! بر زنها مؤاخذه‌ای‌ نیست‌؛ و تا وقتیکه‌ زنده‌ام‌، این‌ لشکریان‌ یاغی‌ و متعدّی‌ خود را از دستبرد به‌ حرم‌ من‌ بازدارید! قالَ اقْصِدونی‌ بِنَفْسی‌ وَاتْرُکوا حَرَمی‌                     قَدْ حانَ حینی‌ وَقَدْ لاحَتْ لَوآئِحُهُ «فرمود: حَرَم‌ مرا رها کنید و سراغ‌ من‌ بشخصه‌ بیائید! و اینک‌ زمان‌ شهادت‌ من‌ نزدیک‌ شده‌ و آثار و علائم‌ آن‌ پدیدار گشته‌ است‌».   شمر گفت‌: این‌ درخواست‌ را می‌پذیریم‌! و آن‌ جماعت‌ همگی‌ بطرف‌ خود حضرت‌ روی‌ آوردند و جنگ‌ شدّت‌ یافت‌ و عطش‌ بر آن‌ حضرت‌ بسیار شدید شد. و برای‌ بار دوّم‌ از برای‌ وداع‌ به‌ خیمه‌ آمد، و با اهل‌ حرم‌ وداع‌ نمود، و سپس‌ به‌ مرکز مبارزه‌ بازگشت‌؛ و بسیار می‌گفت‌: لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّه إلَّا بِاللَه «هیچ‌ حرکت‌ و تحوّلی‌ نیست‌؛ و هیچ‌ قوّه‌ و قدرتی‌ نیست‌ مگر به‌ خداوند عزّ اسمه‌.»   و أبو الحُتوف‌ جُعْفی‌، تیری‌ به‌ پیشانی‌ مبارکش‌ زد. آن‌ تیر را بیرون‌ کشید، و خون‌ بر چهره‌اش‌ جاری‌ شد؛ و گفت‌: اللَهُمَّ إنَّکَ تَرَی‌ مَا أَنَا فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ هَٓؤُلآءِ الْعُصَه! اللَهُمَّ أَحْصِهِمْ عَدَدًا! وَاقْتُلْهُمْ بَدَدًا! وَ لَا تَذَرْ عَلَی‌ الارْضِ مِنْهُمْ أَحَدًا! وَلَا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَدًا! «بار پروردگارا! بر این‌ حالِ من‌ که‌ از ناحیه‌ این‌ بندگان‌ نافرمان‌ تو می‌گذرد واقف‌ هستی‌! بار پروردگارا! یکایک‌ آنان‌ را بشمار! و آنان‌ را متفرّقاً و متشتّتاً هلاک‌ گردان‌! و یک‌ تن‌ از آنان‌ را روی‌ زمین‌ باقی‌ مگذار! و ابداً آنها را نیامرز!»    و با صوت‌ بلند فریاد زد: یَا أُمَّه السَّوْءِ! بِئْسَمَا خَلَّفْتُمْ مُحَمَّدًا فِی‌ عِتْرَتِهِ!أَما إنَّکُمْ لَا تَقْتُلُونَ رَجُلاً بَعْدِی‌ فَتَهَابُونَ قَتْلَهُ، بَلْ یَهُونُ عَلَیْکُمْ ذَلِکَ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إیَّایَ! وَأَیْمُ اللَهِ لَارْجُو أَنْ یُکْرِمَنِیَ اللَهُ بِالشَّهَادَه، ثُمَّ یَنْتَقِمَ لِی‌ مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لَا تَشْعُرُونَ! «ای‌ امّت‌ بدسرشت‌ و بدکردار! با محمّد در عترتش‌ به‌ بدی‌ رفتار کردید! آگاه‌ باشید که‌ شما بعد از من‌ کسی‌ را نخواهید کشت‌ که‌ از کشتنش‌ نگران‌ باشید و به‌ هراس‌ آئید، بلکه‌ تمام‌ کشتن‌ها برای‌ شما سهل‌ و آسان‌ می‌نماید! و سوگند به‌ خدا که‌ من‌ از خدای‌ خودم‌ امید دارم‌ که‌ مرا به‌ شرف‌ شهادت‌ برساند، و از شما انتقام‌ مرا بگیرد از جائی‌ که‌ خود نمی‌دانید!» حَصین‌ گفت‌: ای‌ پسر فاطمه‌! به‌ چه‌ چیز خداوند انتقام‌ تو را از ما می‌گیرد؟ حضرت‌ فرمودند: بَأس‌ و شدّت‌ را در میان‌ شما می‌افکند، تا آنکه‌ خون‌های‌ خود را می‌ریزید؛ و سپس‌ چون‌ موجهای‌ دریا عذاب‌ را بر شما خواهد ریخت‌!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

مجـادله با رسول الله

روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در کنار کعبه نشسته بود که جماعتی از سران قریش، من جمله ولید بن مغیره مخرومی، ابوالبختری بن هشام، ابوجهل بن هشام، عاص بن وائل سهمی، عبدالله بن ابی امیّه مخزومی و دیگران به گرد هم آمده بودند ... روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در کنار کعبه نشسته بود که جماعتی از سران قریش، من جمله ولید بن مغیره مخرومی، ابوالبختری بن هشام، ابوجهل بن هشام، عاص بن وائل سهمی، عبدالله بن ابی امیّه مخزومی و دیگران به گرد هم آمده بودند. رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) نیز مشغول قرائت «قرآن» بر چند نفر از اصحابش بود. مشرکان با خود گفتند: مشکل محمّد جدّی شده و امر او بالا گرفته است؛ بیایید او را سؤال پیچ کرده، بر او احتجاج آوریم و سخنانش را باطل کنیم و او را نزد اصحابش خوار و بی‌ارزش نماییم. شاید از گمراهی و تمرّد و طغیانش دست بردارد و اگر کار تمام شد که هیچ، وگرنه با شمشیر برنده بر او بتازیم.ابوجهل گفت: چه کسی می‌تواند با او مجادله کند؟عبدالله بن ابی امیّه مخزومی گفت: من، آیا مرا همتایی نیک و مجادله کننده‌ای کافی برای او نمی‌دانی؟ابوجهل گفت: آری!پس! همگی نزد پیامبر( صلی الله علیه و آله ) آمدند و عبدالله بن ابی امیّه مخزومی شروع به سخن کرده و گفت: ای محمّد! تو ادّعای بزرگی اظهار می‌کنی و سزاوار آن ربّ العالمین و خالق مخلوقات نیست که چون تویی را که بشری چون مایی و از آنچه ما می‌خوریم، می‌خوری و در بازار راه می‌روی، به رسالت برگزیند... اگر تو پیامبر می‌بودی همراه تو ملکی می‌بود که تو را تصدیق می‌کرد و ما او را می‌دیدیم؛ بلکه اگر خدا می‌خواست پیامبری برای ما بفرستد، فرشته‌ای را مبعوث می‌کرد، نه بشری چون خودمان را.ای محمّد! تو سحر شده‌ای بیش نبوده، پیامبر نیستی!...پیامبر( صلی الله علیه و آله ) در جواب فرمود: «امّا اینکه گفتی: اگر پیامبر می‌بودی، همراه تو ملکی می‌بود که تو را تصدیق می‌کرد و ما او را می‌دیدیم و... باید گفت که: فرشته را نمی‌توان به ادراک آورد؛ چون او از جنس شما نیست و چیزی از آن آشکار نیست و اگر آن را مشاهده می‌کردید به این وسیله که بر قوای دید شما افزوده می‌گشت، باز می‌گفتید این ملک نیست، بلکه بشر است؛ زیرا ملک فقط به صورت انسان که بدان انس دارید، بر شما ظاهر می‌شود تا سخن و خطاب و مرادش را دریابید. در این صورت، چگونه صدق گفتار و حقّانیت سخن او را خواهید فهمید؟ بلکه خداوند بشری را به رسالت برانگیخت و بر دستش معجزاتی ظاهر کرد که طبایع بشر که شما بر ضمایر قلوبشان آگاهید، از آوردن آن معجزات ناتوانند. پس به واسطه ناتوانی از آوردن آنچه که او آورده، در می‌یابید که آن، معجزه است و این گواهی الهی بر صدق اوست. اگر ملکی شما را ظاهر و بر دست او معجزه‌ای آشکار می‌گشت که بشر از آوردنش عاجز می‌بود، هیچ‌گاه آن معجزه، نشانی از آن نبود که هم‌جنسانش از آوردن چنین عملی ناتوانند تا بتوان آن را معجزه دانست. آیا نمی‌بینید که پرواز پرندگان معجزه محسوب نمی‌شود؛ زیرا همه پرندگان پرواز می‌کنند؟ ولی اگر انسانی چون پرنده پرواز کند، معجزه خواهد بود. پس خداوند عزّوجلّ از آن جهت که پیامبرش را به گونه‌ای مبعوث فرمود تا حجّت بر شما تمام شود، امر را بر شما آسان کرده است؛ ولی شما امر دشواری را می‌طلبید که حجّتی در آن نیست.»سپس فرمود: «امّا آنکه گفتی: تو سحر شده‌ای بیش نیستی، آیا من مسحورم و حال آنکه می‌دانید در صحّت تمییز و عقل بوده، برتر از شمایم؟! آیا از بدو تولّدم تا سنّ چهل سالگی، خویی پست و عملی که حاکی از ذلّت باشد، یا دروغ و خیانت و خطابی در گفتار و سفاهتی در رأی من دیده‌اید؟آیا به گمان شما کسی می‌تواند چنین مدّتی، با نیرو و قوّت خود معصوم باشد؟ یا اینکه تکیه او بر حول و قوّت خداوند بوده است ...».1 پی‌نوشت‌ها:1. رساله امامت، صص 87 - 88.منبع: داستان‌های عارفانه در آثار علّامه حسن زاده آملی، عبّاس عزیزی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

بیوگرافی مرحوم آیت الله مجتهدی (رضوان الله تعالی علیه)

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در نهم مهرماه سال 1302 شمسی در تهران چشم به جهان گشود. وی در خانواده ای با تقوی پرورش یافت پدر ایشان مرحوم محمدباقر از کسبه‌های معروف و با تقوی و متدین تهران بوده و جد ایشان مرحوم میرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنین و متدینین عصر خود بود. مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در نهم مهرماه سال 1302 شمسی در تهران چشم به جهان گشود. وی در خانواده ای با تقوی پرورش یافت پدر ایشان مرحوم محمدباقر از کسبه‌های معروف و با تقوی و متدین تهران بوده و جد ایشان مرحوم میرزا احمد از تجار مشهور و از مؤمنین و متدینین عصر خود بود. بعد از این دو بزرگوار اجداد آیت ‌الله مجتهدی همگی در کسوت روحانیت و از علماء جلیل‌القدر و مبلغین اسلام و از ائمه جماعات مشهور کاشان بودند. از جمله اجداد ایشان آیات و حجج اسلام، حاج ملا محمد علی مجتهد و حاج ملامحمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد کاظم مجتهد کاشانی بودند. صاحب کتاب لبا‌ب‌الالقاب تالیف آیت الله مرحوم آخوند ملا حبیب الله شریف کاشانی متوفی 1340 قمری درباره یکی از اجداد ایشان یعنی آیت ‌الله حاج شیخ محمد‌علی مجتهد کاشانی می‌نویسد: «او فرزند حاج محمدباقر کاشانی است و آیت ‌الله حاج محمد‌علی مجتهد کاشانی عالمی فاضل و مدرسی بزرگوار در علوم شرعی و عقلی بود، به حدی که فضل و علم و زهدش بر دیگران مسلم و آشکار بود، و آن مرحوم فرزندی داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم که او هم حکیم و منجمی زبردست بود و من آن فرزند را دیده بودم و او در تهران فوت کرد (و در اطراف چهار راه مولوی که در آن زمان قبرستان بود دفن گردید) و مرحوم آیت ‌الله حاج محمد‌علی از شاگردان فقیه عالیقدر  آیت‌الله سید محمد تقی کاشانی بود و او از شاگردان عالم ربانی و معلم اخلاق حاج ملا احمد نراقی است و ملااحمد نراقی استاد شیخ مرتضی انصاری بود و وقتی که ملااحمد نراقی از رحلت آیت‌الله سید‌محمد تقی کاشانی باخبر شدند از شدت حزن و اندوه و با صدای رسا و بلند شدیدا گریه کردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تاسف خوردند.» آیت‌‌الله مجتهدی در سال 1362 قمری و در سن 19 سالگی به کسوت روحانیت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بود و پدر ایشان یعنی مرحوم محمد باقر راضی نبود که فرزندش طلبه شود ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشت به سوی طلبگی روی آورد. با توجه به مخالفت پدر، سال‌ها با عسرت و سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداخت و بعد از سال‌ها نه تنها پدر راضی شد بلکه بر وجود چنین فرزندی در نزد خویشان و نزدیکان و در اجتماع افتخار می‌کرد. وی پنج سال بعد یعنی در سال 1367 قمری و در سن 24 سالگی ازدواج کرد و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات و حجج اسلام آقایان فاضل (پدر آیت‌الله فاضل لنکرانی) و سید‌حسین قاضی و آقا شیخ قاسم نحوی امتحان داد و با موفقیت به اتمام رساند. بعد از قریب دو سال در سن 26 سالگی و در سال 1369 قمری امتحان کفایه و قسمتی از درس خارج را با موفقیت گذراند. آیت‌ الله مجتهدی در ضمن تحصیل، به تدریس کتب حوزوی هم می‌پرداخت و وقتی که از قم به تهران آمد شب‌ها در مسجد‌ امین‌الدوله که مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشت و چون مرحوم حاج شیخ محمد‌حسین زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاب بود، لذا از آیت‌الله مجتهدی تقاضا کرد که علاوه بر تدریس، شب‌ها هم منبر برود و آیت‌الله مجتهدی در طول دو سال، شش جزء از اول قرآن را با استفاده از تفسیر‌ برهان که مبنای تفسیری ایشان بود برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر می‌کرد. آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی صبح‌ها در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله بازار جهت طلاب به تدریس کتب ادبیات و فقه مشغول بود و بعد از ظهر‌ها هم برای کسانی که روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس می‌خواندند به تدریس کتب حوزوی از قبیل مطول، سیوطی، مغنی، منطق و غیره می‌پرداخت. دو سال بعد یعنی در 21 محرم سال 1372 قمری، ثلمه‌ای در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شیخ محمدحسین زاهد رحمة‌الله علیه بود. آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدریس در مسجد مرحوم حاج سید‌ عزیز‌الله واقع در بازار تهران مشغول بود تا آنکه به درخواست عده‌ای از علماء و مردم متدین، از استاد تقاضا کردند که حوزه علمیه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل کنند که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ترشی کسبه محل بود، و تجار و مردم متدین با علماء مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که آیه‌الله مجتهدی به دلایلی نسبت به علماء دیگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد ارجحیت دارد. بنابراین با همت تجار و مردم متدین، آیت‌الله مجتهدی توانست حوزه علمیه فعلی را که در تهران خیابان 15 خرداد شرقی، کوچه شهید مرتضی کیانی، کوچه مسجد آقا واقع است تأسیس کند. در این حوزه هر سال مراسم عمامه‌گذاری با حضور آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی برگزار می‌شد. * استادان مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی دروس ادبیات عرب: در تهران و نزد مرحوم آیت‌الله حاج شیخ علی‌اکبر برهان کتاب مطول: نزد مرحوم آیت‌الله محمدجواد خندق‌آبادی و مرحوم آیت‌الله سیدمرتضی علوی فریدونی منظومه حاج ملاهادی سبزواری: نزد مرحوم آیت‌ الله علامه طباطبایی کتاب لمعتین: نزد حضرات آیات و حجج اسلام شهید صدوقی، مرحوم محمدجواد خندق‌آبادی و مرحوم شیخ عبدالرزاق اصفهانی رسائل: نزد مرحوم آیت‌الله شیخ محمدجواد خندق آبادی مکاسب: نزد مرحوم آیت‌الله سیدمحمد صادق طباطبایی کفایه جلد اول: نزد مرحوم حضرت آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی کفایه جلد دوم: نزد مرحوم آیت‌الله سیدصادق شریعمتداری درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت الله سیدمحمدرضا گلپایگانی درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی درس خارج به مدت دو سال: نزد مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا تنکابنی و درس خارج به مدت شش سال: در محضر مرحوم آیت‌الله سیداحمد خوانساری درس اخلاق: نزد مرحوم آیت الله امام خمینی (ره) در مدرسه فیضیه قم عصرهای جمعه و همچنین نزد عالم ربانی و معلم اخلاق حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سیدحسین فاطمی قمی بودند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» چیست؟

امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منى صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد». احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است: 1. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1] 2. مردی از امام علی(ع) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[2] 3. امام باقر(ع) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منى صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3] 4. امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى‏کارد».[4] 5. یونس بن یعقوب نقل مى‏کند که به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6]   [1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [2]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق. [3]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق. [4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق. [5]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21. [6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

بهترین کارها در آخرالزمان چیست؟

باز در مورد دعای فرج و قرائت این دعا از ایشان پرسیده شد؛ دعای فرج بحمدالله در بین شیعیان زیاد خوانده می شود اگر امکان دارد در مورد قرائت دعای فرج بیشتر توضیح دهید؟ بهترین کارها در آخرالزمان چیست؟ و اینکه چگونه باید دعای فرج را خواند؟ مرحوم آیت الله بهجت به این پرسش ها پاسخ داده اند. از آیت الله بهجت سوال شد؛ بهترین کاری که برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان می توانیم انجام دهیم به نظر حضرت عالی چیست؟ ایشان در پاسخ فرمودند: « بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان، دعای فرج امام زمان(عج) است البته دعای فرجی که در همه اعمال ما اثر بگذارد.» باز در مورد دعای فرج و قرائت این دعا از ایشان پرسیده شد؛ دعای فرج بحمدالله در بین شیعیان زیاد خوانده می شود اگر امکان دارد در مورد قرائت دعای فرج بیشتر توضیح دهید؟ آیت الله بهجت در پاسخ به این پرسش فرمودند:« خدا می داند تعداد این دعاها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید! قطعا اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند... مبصراتی خواهند داشت و قطعا مثل ما چشم بسته نیستند. باید دعا را با شرایط آن دعا کرد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعا است، چنان که فرموده اند: «دعاءُ التائب مستجابٌ »یعنی دعای شخصی که توبه کند، مستجاب می گردد.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا