ارائه مبانی اصیل و حقیقی اسلام

اشعار حضرت‌ در جواب‌ سوال فرزدق‌ در مورد حرکت به‌سوی کوفه

و چون‌ آن‌ حضرت‌ به‌ صَوب‌ کوفه‌ کوچ‌ می‌فرمود، فَرَزْدَق‌ بن‌ غالب‌ که‌ از شعرای‌ نامی‌ آن‌ عصر بود، با آن‌ حضرت‌ در راه‌ برخورد نموده‌ و در ضمن‌ ملاقات‌ معروض‌ داشت‌: ای‌ پسر رسول‌ خدا! چگونه‌ به‌ اهل‌ کوفه‌ اعتماد می‌نمائی‌؛ و اینان‌ همانهائی‌ هستند که‌ پسر عمویت‌ مُسلم‌بن‌ عقیل‌ و پیروان‌ او را کشتند!؟ حضرت‌ برای‌ مسلم‌ طلب‌ رحمت‌ نمودند و فرمودند: مسلم‌ به‌ سوی‌ رَوح‌ خدا و رضوان‌ خدا رهسپار شد. آنچه‌ بر عهده‌ داشت‌ انجام‌ داد؛ و آنچه‌ ما بر عهده‌ داریم‌ هنوز بر ذمّه‌ ماست‌. و این‌ اشعار را انشاد فرمود: وَإنْ تَکُنِ الدُّنْیَا تُعَدُّ نَفِیسَةً                                فَدَارُ ثَوَابِ اللَهِ أَعْلَی‌ وَأَنْبَلُ وَإنْ تَکُنِ الابْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ          فَقَتْلُ امْرِی‌ٍ بِالسَّیْفِ فِی‌ اللَهِ أَفْضَلُ وَإنْ تَکُنِ الارْزَاقُ قِسْمـًا مُقَدَّرًا            قِلَّه حِرْصِ الْمَرْءِ فِی‌الْکَسْبِ أَجْمَلُوَإنْ تَکُنِ الامْوَالُ لِلتَّرْکِ جَمْعُهَا               فَمَا بَالُ مَتْرُوکٍ بِهِ الْمَرْءُ یَبْخَلُ19 «و اگر چنین‌ است‌ که‌ دنیا نفیس‌ به‌ شمار می‌آید، پس‌ باید دانست‌ که‌ آخرت‌ که‌ خانه‌ ثواب‌ و مُزد الهی‌ است‌، بس‌ بلندپایه‌تر و شریف‌تر است‌. و اگر چنین‌ است‌ که‌ بدن‌های‌ آدمیان‌ برای‌ مرگ‌ آفریده‌ و انشاء شده‌ است‌، پس‌ باید دانست‌ که‌ کشته‌ شدن‌ با شمشیر در راه‌ خدا بسی‌ برتر است‌. و اگر چنین‌ است‌ که‌ روزیهای‌ خلائق‌ به‌ مقدار معیّن‌ تقسیم‌ گردیده‌است‌، پس‌ باید دانست‌ که‌ کمتر حریص‌ بودن‌ مردم‌ در کسب‌ روزی‌، جمیل‌تر و نیکوتر است‌. و اگر چنین‌ است‌ که‌ نتیجه‌ اندوختن‌ اموال‌، ترک‌ نمودن‌ آنهاست‌، پس‌ چیزی‌ که‌ متروک‌ خواهد شد چه‌ ارزشی‌ دارد که‌ آدمی‌ بدان‌ بخل‌ ورزد.» و بسیاری‌ از ارباب‌ مقاتل‌ گفته‌اند که‌ چون‌ آن‌ حضرت‌ در روز عاشورا رَجز می‌خواند و شمشیر می‌زد، در ضمن‌ رجز خود بدین‌ اشعار تکیه‌ می‌جست‌؛ مانند محدّث‌ قمّی‌ در «نفس‌ المهموم‌» و شیخ‌ سلیمان‌ قندوزی‌ در «ینابیع‌ المودّه‌»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

[عنوان ندارد]

امام علی علیه السلام فرمودند:إنَّما أهلَکَ النّاسَ خَصلَتانِ؛ هُما أهلَکَتا مَن کانَ قَبلَکُم وهُما مُهلِکَتانِ مَن یَکونُ بَعدَکُم : أمَلٌ یُنسِی الآخِرَةَ ، وهَوىً یُضِلُّ عَنِ السَّبیلِ؛در حقیقت ، دو خصلت ، مردم را به نابودى کشانده است . این دو ، کسانى را که پیش از شما بوده‏اند ، نابود کرده و همین دو ، کسانى را که بعد از شما نیز مى ‏آیند ، نابود خواهد کرد : آرزو که آخرت را از یاد [انسان] مى ‏برد ، و هواى نفْس که [انسان را] گم‏راه مى ‏سازد.بحار الأنوار، ج 73، ص 167
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

خطبه‌ ‌ حضرت‌ در مکّه‌ مکرمه‌ در حین‌ اراده‌ خروج‌ به‌ کربلا

و روایت‌ شده‌ است‌ که‌ چون‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌السّلام‌، آهنگ‌ خروج‌ به‌ سوی‌ عراق‌ را نمودند در مکّه‌ مکرّمه‌ برای‌ ایراد خطبه‌ ایستاده‌ و چنین‌ گفتند وَ رُوِیَ أَنَّهُ علیه‌السلام لَمَّا عَزَمَ عَلَی‌ الْخُرُوجِ إلَی‌ الْعِرَاقِ قَامَ خَطِیبـًا، فَقَال‌: الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلَا قُوَّه إلَّا بِاللَهِ، وَصَلَّی‌ اللَهُ عَلَی‌ رَسُولِهِ.  خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی‌ وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَه عَلَی‌ جِیدِ الْفَتَه. وَمَا أَوْلَهَنِی‌ إلَی‌ أَسْلَافِی‌ اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی‌ یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی‌ مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِیهِ؛ کَأَنِّی‌ بَأَوْصَالِی‌ تَتَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلآءَ؛ فَیَمْلَانَ مِنِّی‌ أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا. لَا مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی‌ بَلآئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَالصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی‌ حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی‌ لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی‌ رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی‌. «و روایت‌ شده‌ است‌ که‌ چون‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌السّلام‌، آهنگ‌ خروج‌ به‌ سوی‌ عراق‌ را نمودند در مکّه‌ مکرّمه‌ برای‌ ایراد خطبه‌ ایستاده‌ و چنین‌ گفتند: حمد و سپاس‌ سزاوار خداست‌. آنچه‌ را که‌ خدا بخواهد خواهد شد. و قوّه‌ و قدرتی‌ نیست‌ مگر بخدا. و درود بر رسول‌ و فرستاده‌ او باد. مرگ‌ بر فرزندان‌ آدم‌ به‌ مثابه‌ گردنبند بر گردن‌ دختر جوان‌ کشیده‌ و بسته‌ شده‌ است‌. و چه‌ بسیار در آرزو و اشتیاق‌ ملاقات‌ و دیدار رفتگان‌ از خاندان‌ خود هستم‌، همانند اشتیاقی‌ که‌ یعقوب‌ به‌ دیدار یوسف‌ داشت‌.  و برای‌ من‌ جائی‌ معیّن‌ و انتخاب‌ شده‌ است‌ که‌ باید پیکر من‌ در آنجا بیفتد، و من‌ باید به‌ آنجا برسم‌. گویا من‌ می‌بینم‌ که‌ بند بند مرا گرگان‌ بیابان‌ بین‌ نَواویس‌ و کربلا از هم‌ جدا می‌سازند، و از من‌ شکمبه‌های‌ تهی‌ خود را پر می‌کنند و انبانهای‌ گرسنه‌ خود را سرشار می‌نمایند. فرارگاهی‌ نیست‌ از روزیکه‌ در قلم‌ تقدیر گذشته‌ است‌. رضای‌ خدا رضای‌ ما اهل‌ بیت‌ است‌؛ بر امتحانات‌ و بلاهای‌ او شکیبائی‌ می‌نمائیم‌، و او اجر و مزد شکیبایان‌ را بطور اتمّ و اکمل‌ به‌ ما عنایت‌ خواهد نمود. از رسول‌ خدا، قرابتش‌ که‌ به‌ منزله‌ پودِ جامه‌ با اصل‌ و ریشه‌ آن‌ حضرت‌ بستگی‌ دارد جدا نمی‌شود. و در بهشت‌ برین‌ گرداگرد او جمع‌ می‌شوند، و بدانها چشم‌ رسول‌ خدا‌تر و تازه‌ می‌گردد، و برای‌ آنها وعده‌ رسول‌ خدا تحقّق‌ می‌پذیرد. (وعده‌ای‌که‌ خداوند به‌ رسول‌ خدا داده‌ است‌ برای‌ اقربایش‌ منجّز و محقّق‌ می‌گردد.) پس‌ کسیکه‌ در میان‌ ماست‌، و حاضر است‌ جان‌ خود را ایثار کند، و خون‌ دل‌ خود را فدا کند، و برای‌ لقای‌ خدا نفس‌ خود را آماده‌ نموده‌ است‌؛ با ما کوچ‌ کند که‌ من‌ در صبحگاهان‌ عازم‌ رحیل‌هستم‌؛ إن‌شآءالله‌ تعالَی‌.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

خطبه حضرت در مِنی و دعوت از اصحاب برای تبلیغ ولایت

چون‌ حضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ علیه‌ السّلام‌ در سنه‌ 49 هجری‌ به‌ زهر معاویه‌ توسّط‌ جُعده‌، دختر أشعث‌ بن‌ قیس‌ که‌ زوجه‌ آنحضرت‌ بود مسموم‌ شده‌ و به‌ شهادت‌رسیدند‌، پیوسته‌ فتنه‌ و بلاء بالا می‌رفت‌ و شدّت‌ امر بر شیعه‌ بیشتر می‌شد؛ به‌ طوری‌ که‌ در هیچ‌ نقطه‌ از اقطار اسلامی‌ یک‌ ولیّ خدا نبود مگر آنکه‌ بر خون‌ خود ترسان‌ و هراسان‌ بود، و طَرید و شَرید و مَنفور بود؛ و به‌ عکس‌ دشمنان‌ خدا ظاهر و بدون‌ پیرایه‌ و حجاب‌ علناً به‌ بدعت‌ و ضلالت‌ خود مباهات‌ می‌کردند. یک‌ سال15 قبل‌ از آنکه‌ معاویه‌ بمیرد، حضرت‌ حسین‌ بن‌ علیّ سیّد الشّهداء علیه‌ السّلام‌ عازم‌ حجّ بیت‌ الله‌ الحرام‌ شدند، و با آنحضرت‌ عبدالله‌ بن‌ جعفر و عبدالله‌ بن‌ عبّاس‌ همراه‌ بودند. حسین‌ علیه‌ السّلام‌ تمام‌ بنی‌‌هاشم‌ را از مردان‌ و زنان‌، و مَوالیان‌ آنها را (غلامان‌ و پسرخواندگان‌ و هم‌ پیمانان‌ و غیرهم‌) و نیز از انصار، آن‌ افرادی‌ را که‌ آنحضرت‌ می‌شناخت‌، و همچنین‌ اهل‌ بیت‌ خود را جمع‌ کرد. و پس‌ از آن‌ رسولانی‌ را اعزام‌ کرد و به‌ آنها دستور داد که‌: یک‌ نفر از اصحاب‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ را که‌ معروف‌ به‌ زهد و صلاح‌ و عبادت‌ است‌ فرو مگذارید مگرآنکه‌ همه‌ آنها را نزد من‌ در سرزمین‌ مِنَی‌ گرد آورید. در سرزمین‌ مِنَی‌ در خیمه‌ بزرگ‌ و افراشته‌ آنحضرت‌، بیش‌ از هفتصد نفر مرد مجتمع‌ شدند که‌ همه‌ از تابعین‌ بودند، و قریب‌ دویست‌ نفر از اصحاب‌ رسول‌ خدا صلّی‌الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ بودند. فَقَامَ فِیهِمْ خَطِیبـًا، فَحَمِدَ اللَهَ وَأَثْنَی‌ عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ؛ فَإنَّ هَذَا الطَّاغِیَه قَدْ فَعَلَ بِنَا وَبِشِیعَتِنَا مَا قَدْرَأَیْتُمْ وَعَلِمْتُمْ وَشَهِدْتُمْ! فَإنِّی‌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکُمْ عَنْ شَیْءٍ؛ فَإنْ صَدَقْتُ فَصَدِّقُونِی‌، وَإنْ کَذَبْتُ فَکَذِّبُونِی‌! وَ أَسْأَلُکُمْ بِحَقِّ اللَهِ عَلَیْکُمْ وَبِحَقِّ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَ س لَّمَ وَقَرَابَتِی‌ مِنْ نَبِیِّکُمْ، لَمَّا سَیَّرْتُمْ مَقَامِی‌ هَذَا وَوَصَفْتُمْ مَقَالَتِی‌، وَدَعَوْتُمْ أَجْمَعِینَ فِی‌ أَمْصَارِکُمْ مِنْ قَبَآئِلِکُمْ مَنْ ءَامَنْتُمْ مِنَالنَّاسِ (وَ فِی‌ رِوَایَه أُخْرَی‌ بَعْدَ قَوْلِهِ فَکَذِّبُونِی‌: اسْمَعُوا مَقَالَتِی‌ وَاکْتُبُوا قَوْلِی‌، ثُمَّ ارْجِعُوا إلَی‌ أَمْصَارِکُمْ وَقَبَآئِلِکُمْ؛ فَمَنْ ءَامَنْتُمْ مِنَ النَّاسِ) وَ وَثِقْتُمْ بِهِ، فَادْعُوهُمْ إلَی‌ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ حَقِّنَا؛ فَإنِّی‌أَتَخَوَّفُ أَنْ یَدْرُسَ هَذَا الامْرُ وَیَذْهَبَ الْحَقُّ وَیُغْلَبَ؛ وَاللَهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَـٰفِرُونَ. وَ مَا تَرَکَ شَیْئًا مِمَّا أَنْزَلَ اللَهُ فِیهِمْ مِنَ الْقُرْءَانِ إلَّا تَلَاهُ وَفَسَّرَهُ، وَلَا شَیْئًا مِمَّا قَالَهُ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلَّمَ فِی‌ أَبِیهِ وَأَخِیهِ وَأُمِّهِ وَفِی‌ نَفْسِهِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ إلَّا رَوَاهُ. وَکُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ أَصْحَابُهُ: اللَهُمَّ نَعَمْ! وَقَدْ سَمِعْنَا وَشَهِدْنَا؛ وَیَقُولُ التَّابِعِیُّ: اللَهُمَّ قَدْ حَدَّثَنِی‌ بِهِ مَنْ أُصَدِّقُهُ وَأَءْتَمِنُهُ مِنَ الصَّحَابَه. فَقَالَ: أُنْشِدُکُمُ اللَهَ إلَّا حَدَّثْتُمْ بِهِ مَنْ تَثِقُونَ بِهِ وَبِدِینِهِ! قَالَ سُلَیْمٌ: فَکَانَ فِیمَا نَاشَدَهُمُ الْحُسَیْنُ وَذَکَّرَهُمْ أَنْ قَالَ: أُنْشِدُکُمُ اللَهَ! أَتَعْلَمُونَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی‌ طَالِبٍ کَانَ أَخَا رَسُولِ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلَّمَ حِینَ ءَاخَی‌ بَیْنَ أَصْحَابِهِ فَـَاخَی‌ بَیْنَهُ وَبَیْنَ نَفْسِهِ وَقَالَ: أَنْتَ أَخِی‌ وَأَنَا أَخُوکَ فِی‌ الدُّنْیَا وَالآخِرَه؟ قَالُوا: اللَهُمَّ نَعَمْ! قَالَ: أُنْشِدُکُمُ اللَهَ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلَّمَ نَصَبَهُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَی‌ لَهُ بِالْوِلَایَه، وَقَالَ: لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَآئِبَ؟!قَالُوا: اللَهُمَّ نَعَمْ! قَالَ: أَتَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ فِی‌ ءَاخِرِ خُطْبَه خَطَبَهَا: إنِّی‌ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللَهِ وَأَهْلَ بَیْتِی‌، فَتَمَسَّکُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا؟! قَالُوا: اللَهُمَّ نَعَمْ! و بعد از فقرات‌ بسیاری‌ از مُناشده‌، که‌ در ضمن‌ این‌ مناشده‌ آنحضرت‌ بیان‌ کرده‌است‌ می‌گوید: ثُمَّ نَاشَدَهُمْ أَنَّهُمْ قَدْ سَمِعُوهُ یَقُولُ: مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی‌ وَیُبْغِضُ عَلِیًّا فَقَدْ کَذَبَ؛ لَیْسَ یُحِبُّنِی‌ وَیُبْغِضُ عَلِیًّا. فَقَالَ لَهُ قَآئِلٌ: یَا رَسُولَ اللَهِ! وَ کَیْفَ ذَلِکَ؟ قَالَ: لاِنَّهُ مِنِّی‌ وَأَنَا مِنْهُ؛ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی‌، وَمَنْ أَحَبَّنِی‌ فَقَدْ أَحَبَّ اللَهَ؛ وَمَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی‌، وَمَنْ أَبْغَضَنِی‌ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَهَ؟! فَقَالُوا: اللَهُمَّ نَعَمْ! قَدْ سَمِعْنَا. وَتَفَرَّقُوا عَلَی‌ ذَلِکَ.  «حسین‌ علیه‌ السّلام‌ در میان‌ آن‌ حضّار برای‌خواندن‌ خطبه‌ به‌ پا خاست‌ و حمد و ثنای‌ خدا را بجای‌ آورد، و پس‌ از آن‌ گفت‌: این‌ مرد جبّار متکبّر متجاوز با ما و با شیعیان‌ ما، آن‌ گونه‌ رفتار کرد که‌ شما همه‌ دیدید و دانستید و شاهد بودید! من‌ می‌خواهم‌ از شما چیزی‌ بپرسم‌؛ اگر راست‌ گفتم‌ مرا تصدیق‌ کنید و اگر دروغ‌ گفتم‌ مرا تکذیب‌ نمائید! و از شما به‌ حقّی‌ که‌ خدا بر شما دارد، و به‌ حقّی‌ که‌ رسول‌ خدا بر شما دارد، و به‌ خویشاوندی‌ من‌ که‌ با پیامبر شما دارم‌؛ از شما می‌خواهم‌ که‌ عین‌ این‌ مجلس‌ و مقام‌ مرا در اینجا به‌ شهرهای‌ خود ببرید و بازگو کنید؛ به‌ قبائل‌ و عشائر خود؛ آنان‌ که‌ مورد امانت‌ و وثوق‌ شما هستند و از این‌ جهت‌ نگران‌ نیستید! و این‌ سخنان‌ مرا برای‌ آنها توضیح‌ دهید! و همه‌ شما آنها را دعوت‌ کنید، و بدین‌ امر ولایت‌ فرا خوانید! (و در روایت‌ دیگر بعد از آنکه‌ گفت‌: و اگر دروغ‌ گفتم‌ مرا تکذیب‌ کنید، چنین‌ گفت‌: شما گفتار مرابشنوید، و سخن‌ مرا بنویسید؛ و پس‌ از آن‌ به‌ شهرها و قبیله‌های‌ خود برگردید، و هر کدام‌ از مردم‌ را که‌ مورد امانت‌ شما باشند) و به‌ آنها وثوق‌ داشتید، آنها را به‌ آنچه‌ از حقّ ما می‌دانید بخوانید و دعوت‌ کنید؛ زیرا من‌ نگران‌ آن‌ هستم‌ که‌ این‌ امر، محو و نابود شود و حقّ از بین‌ برود و مغلوب‌ باطل‌ گردد. و خداوند تمام‌ کننده‌ نورش‌ می‌باشد و اگر چه‌ کافرین‌ کراهت‌ داشته‌ باشند. حسین‌ علیه‌ السّلام‌ در این‌ خطبه‌ از بازگو کردن‌ مطالبی‌ که‌ خداوند در قرآن‌ مجید درباره‌ آنان‌ فرموده‌ است‌ فروگذار نکرد مگر آنکه‌ همه‌ را بیان‌ کرد و تفسیر نمود. و از بیان‌ چیزی‌ که‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ درباره‌ پدرش‌ و برادرش‌ و مادرش‌ و درباره‌ خودش‌ و اهل‌ بیتش‌ فرموده‌ بود فروگذار نکرد مگر آنکه‌ آنها را روایت‌ نمود، و درباره‌ هر فقره‌ از فقراتی‌ که‌ بیان‌ می‌نمود اصحاب‌ پیامبر می‌گفتند: اللَهُمَّ نَعَم‌! بارپروردگارا! همینطور است‌ که‌ حسین‌ می‌گوید. ما اینها را از رسول‌ خدا شنیدیم‌ و بر آنها حاضر و ناظر بودیم‌. و هر یک‌ از تابعین‌ می‌گفتند: بار پروردگارا! این‌مطلب‌ را آن‌ صحابه‌ای‌ که‌ به‌ آنها وثوق‌ داشتیم‌ و مورد امانت‌ ما بودند برای‌ ما بیان‌ کرده‌اند. و حسین‌ بن‌ علیّ می‌گفت‌: من‌ با سوگند به‌ خدا از شما می‌خواهم‌ که‌: این‌ مطالب‌ را برای‌ کسانی‌ که‌ به‌ آنها و به‌ دین‌ آنها وثوق‌ دارید بازگو کنید! سُلَیم‌ می‌گوید: و از جمله‌ مطالبی‌ که‌ حسین‌ علیه‌ السّلام‌ درباره‌ آن‌، مناشده‌ و احتجاج‌ نمود و آنها را یادآور شد این‌ بود که‌ گفت‌: من‌ با سوگند به‌ خدا از شما می‌پرسم‌:‌ای می‌دانید که‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ علیه‌ السّلام‌ برادر رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ بود؟ در وقتی‌ که‌ رسول‌ خدا بین‌ اصحاب‌ خود عقد اخوّت‌ برقرار کرد، او را برادر خود قرار داد و به‌ او گفت‌: تو برادر من‌ هستی‌، و من‌ برادر تو هستم‌ در دنیا و آخرت‌؟ گفتند: بار پروردگارا! آری‌! من‌ با سوگند به‌ خدا از شما می‌پرسم‌:‌ ای می‌دانید که‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ او (امیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌ طالب‌ پدرم‌) را در روز غدیر خُمّ نصب‌ نمود، و ندای‌ ولایت‌ او را در داد و گفت‌: واجب‌ است‌ که‌ حضّار، این‌ مطالب‌ را برای‌غائبین‌ بازگو کنند؟ گفتند: بار پروردگارا! آری‌! من‌ با سوگند به‌ خدا از شما می‌پرسم‌:‌ای می‌دانید که‌: رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در آخرین‌ خطبه‌ای‌ که‌ ایراد نمود گفت‌: من‌ دو چیز نفیس‌ و گران‌ قیمت‌ در میان‌ شما گذاردم‌، یکی‌ کتاب‌ خدا و دیگری‌ اهل‌ بیت‌ من‌؛ به‌ آنها تمسّک‌ کنید گمراه‌ نمی‌شوید؟! گفتند: بار پروردگارا! آری‌!   و غیر از این‌ چند فقره‌ از مناشده‌، آنحضرت‌ مناشده‌‌های‌ دیگری‌ را نیز ذکر کرده‌اند و در پایان‌ می‌گویند: با سوگند به‌ خدا می‌پرسم‌: ‌ای کسی‌ از رسول‌ خدا شنیده‌ است‌ که‌ می‌گفت‌: هر کس‌ بپندارد که‌ مرا دوست‌ دارد و علیّ را مبغوض‌ دارد، دروغ‌ می‌گوید؛ نمی‌تواند مرا دوست‌ داشته‌ باشد، و علیّ را مبغوض‌ دارد. و یک‌ نفر از حضّار به‌ رسول‌ خدا گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا: چگونه‌ این‌ تلازم‌ است‌؟ رسول‌ خدا گفت‌: به‌ علّت‌ اینکه‌ علیّ از من‌ است‌ و من‌ از علیّ هستم‌. کسی‌ که‌ علیّ را دوست‌ بدارد مرا دوست‌ داشته‌ است‌، و کسی‌ که‌ مرا دوست‌ داشته‌ است‌ خدا را دوست‌ داشته‌ است‌. و کسی‌ که‌ بغض‌علیّ را داشته‌ باشد بغض‌ مرا داشته‌ است‌، و کسی‌ که‌ بغض‌ مرا داشته‌ است‌ بغض‌ خدا را داشته‌ است‌؟ همه‌ گفتند: بار پروردگارا! آری‌ ما شنیدیم‌. و بر اساس‌ همین‌ پیمان‌ (پیمانی‌ که‌ حسین‌ از مردم‌ گرفت‌ که‌ در شهرها و قبائل‌ خود این‌ مطالب‌ را به‌ مردم‌ مورد وثوق‌ برسانند) مردم‌ متفرّق‌ شدند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

پند و اندرزهای‌ امام‌ حسین‌ علیه‌السلام درباره: علم، تجربه، شرافت، قناعت، دوستی، تدبیر و مظلوم

و نیز از کتاب‌ «اعلام‌ الدّین‌» روایتست‌ که‌: صفحه 27 قَالَ علیه‌السلام: دِرَاسَه الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَه. وَ طُولُ التَّجَارِبِ زِیَادَه فِی‌ الْعَقْلِ. وَالشَّرَفُ التَّقْوَی‌. وَالْقُنُوعُ رَاحَه الابْدَانِ. وَمَنْ أَحَبَّکَ نَهَاکَ؛ وَمَنْ أَبْغَضَکَ أَغْرَاکَ. 11 «حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌ السّلام‌ چنین‌ فرمود: تدریس‌ و تدرّس‌ علم‌، پیوند معرفت‌ است‌، و درازای‌ مدّت‌ تجربه‌ موجب‌ زیادی‌ عقل‌ است‌. و شرف‌ انسان‌ تقوای‌ اوست‌. و قناعت‌ پیشگی‌، راحت‌ بدن‌ است‌. و کسیکه‌ تو را دوست‌ دارد از ناشایستگی‌ تو را منع‌ می‌کند؛ و کسیکه‌ تو را دشمن‌ دارد تو را بکار زشت‌ ترغیب‌ می‌نماید.» و نیز از مواعظ‌ آن‌ حضرت‌ است‌ که‌: وَ قَالَ علیه‌السلام: إیَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ؛ فَإنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُسِی‌ٓءُ وَلَایَعْتَذِرُ، وَالْمُنَافِقُ کُلَّ یَوْمٍ یُسِی‌ٓءُ وَیَعْتَذِرُ. 12 صفحه 28 «و حضرت‌ فرمودند: بپرهیز از انجام‌ کاری‌ که‌ موجب‌ پوزش‌ و عذرخواهی‌ تو گردد؛ مؤمن‌ کسی‌ است‌ که‌ بدی‌ نمی‌کند و عذرخواهی‌ نیز نمی‌نماید، و امّا منافق‌ کسی‌ است‌ که‌ هر روز بدی‌ می‌کند و سپس‌ پوزش‌ می‌طلبد.» و نیز از مواعظ‌ آن‌ حضرت‌ است‌ که‌: وَ قَالَ لاِبْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ:‌ای بُنَیَّ! إیَّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِرًا إلَّا اللَهَ جَلَّ وَعَزَّ. 13 «و به‌ فرزندش‌ حضرت‌ سجّاد، علیّ بن‌ الحسین‌ علیهما السّلام‌ چنین‌ پند می‌دهد: ای‌ نور دیده‌ من‌! بپرهیز از ستم‌ بر کسیکه‌ غیر از خداوند جلَّ و عزّ یار و یاوری‌ ندارد.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

نامه حضرت درباره خیر دنیا و آخرت

و نیز از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ وارد است‌ که‌ فرمود: حَدَّثَنِی‌ أَبِی‌ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ الْکُوفَه کَتَبَ إلَی‌ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ: یَا سَیِّدِی‌! أَخْبِرْنِی‌ بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَالآخِرَه! فَکَتَبَ علیه‌السلام: بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. أَمَّا بَعْدُ، فَإنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَا اللَهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَهُ أُمُورَ النَّاسِ؛ وَمَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَهِ صفحه 26 وَکَلَهُ اللَهُ إلَی‌ النَّاسِ؛ وَالسَّلَامُ. 10 «روایت‌ کرد برای‌ من‌ پدرم‌، از پدرش‌ ـ که‌ بر آن‌ دو سلام‌ باد ـ که‌ مردی‌ از اهل‌ کوفه‌، نامه‌ای‌ به‌ محضر حضرت‌ حسین‌ بن‌ علیّ نوشت‌ بدین‌ مضمون‌: ای‌ سیّد من‌ و آقای‌ من‌! مرا خبر ده‌ که‌ خیر دنیا و آخرت‌ چیست‌؟ حضرت‌ برای‌ او چنین‌ نوشتند: بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحیم‌. امّا بعد، کسیکه‌ رضای‌ خدا را طلب‌ کند، گرچه‌ همراه‌ با ناراحتی‌ و غضب‌ مردم‌ باشد، خداوند او را از امور مردم‌ کفایت‌ می‌کند. و کسیکه‌ رضا و پسند مردم‌ را طلب‌ کند به‌ غضب‌ و سَخط‌ خداوند، خداوند امور او را به‌ مردم‌ می‌سپارد؛ والسّلام‌.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

موعظه‌ حضرت‌ به مرد گناهکار

و از جمله‌ مواعظ‌ آن‌ حضرت‌ است‌: رُوِیَ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ جَآءَهُ رَجُلٌ وَقَالَ: أَنَا رَجُلٌ عَاصٍ، وَلَا أَصْبِرُعَنِ الْمَعْصِیَه؛ فَعِظْنِی‌ بِمَوْعِظَه! فَقَالَ علیه‌السلام: افْعَلْ خَمْسَه أَشْیَآءَ؛ وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ! فَأَوَّلُ ذَلِکَ: لَا تَأْکُلْ رِزْقَ اللَهِ، وَأَذْنِبْ مَاشِئْتَ! وَالثَّانِی‌: اخْرُجْ مِنْ وِلَایَه اللَهِ؛ وَأَذْنِبْ مَاشِئْتَ! وَالثَّالِثُ: اطْلُبْ مَوْضِعـًا لَا یَرَاکَ اللَهُ، وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ! وَالرَّابِعُ: إذَا جَآءَ مَلَکُ الْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَکَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِکَ، وَأَذْنِبْ مَا شِئْتَ! وَالْخَامِسُ: إذَا أَدْخَلَکَ مَالِکٌ فِی‌ النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی‌ النَّارِ، وَأَذْنِبْ مَاشِئْتَ! 9 «روایت‌ شده‌ است‌ که‌ مردی‌ به‌ نزد حضرت‌ حسین‌ بن‌ علیّ علیهما السّلام‌ آمد و گفت‌: من‌ مردی‌ هستم‌ اهل‌ گناه‌، و توانائی‌ شکیبائیِ گذشت‌ از معصیت‌ را ندارم‌؛ پس‌ شما مرا موعظه‌ای‌ بنمائید! حضرت‌ در پاسخ‌ او فرمودند: پنج‌ کار بجای‌ بیاور، و سپس‌ هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌! اوّل‌ آنکه‌: از روزیِ خدا مخور، و هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌! دوّم‌ آنکه‌: از تحت‌ قیّومیّت‌ و ولایت‌ خدا خارج‌ شو، و هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌! سوّم‌ آنکه‌: برای‌ گناه‌ جائی‌ را بطلب‌ که‌ خدا در آن‌ ترا نبیند، و هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌! چهارم‌ آنکه‌: چون‌ مَلک‌ الموت‌ برای‌ گرفتن‌ جان‌ تو آید او را از خود دور گردان‌، و هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌! پنجم‌ آنکه‌: چون‌ فرشته‌ پاسدار دوزخ‌ بخواهد ترا در آتش‌ بیفکند تو در آتش‌ داخل‌ مشو، و هر گناهی‌ بخواهی‌ بکن‌!»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

مواعظ‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء در تحریض‌ و تشویق‌ بر کارهای‌ پسندیده‌

و از جمله‌ خطبه‌های‌ آن‌ حضرت‌ است‌ که‌ علیّ بن‌ عیسی‌ إربلی‌ آورده‌ است‌: خَطَبَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام، فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! نَافِسُوا فِی‌ الْمَکَارِمِ، وَسَارِعُوا فِی‌ الْمَغَانِمِ، وَلَاتَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا. وَاکْسِبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ، وَلَا تَکْتَسِبُوا بِالْمَطَلِ ذَمًّا؛ فَمَهْمَا یَکُنْ لاِحَدٍ عِنْدَ أَحَدٍ صَنِیعَه لَهُ رَأَی‌ أَنَّهُ لَا یَقُومُ بِشُکْرِهَا فَاللَهُ لَهُ بِمُکَافَأَتِهِ؛ فَإنَّهُ أَجْزَلُ عَطَآءً وَأَعْظَمُ أَجْرًا. وَاعْلَمُوا أَنَّ حَوَآئِجَ النَّاسِ إلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَهِ عَلَیْکُمْ؛ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَمـًا. وَاعْلَمُوا أَنَّ الْمَعْرُوفَ مُکْسِبٌ حَمْدًا، وَمُعْقِبٌ أَجْرًا. فَلَوْ رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ رَجُلاً رَأَیْتُمُوهُ حَسَنـًا جَمِیلاً یَسُرُّ النَّاظِرِینَ؛ وَلَوْ رَأَیْتُمُ اللُؤْمَ رَأَیْتُمُوهُ سَمِجـًا مُشَوَّهـًا تَنَفَّرُ مِنْهُ الْقُلُوبُ، وَتَغُضُّ دُونَهُ الابْصَارُ. أَیُّهَاالنَّاسُ! مَنْ جَادَ سَادَ؛ وَمَنْ بَخِلَ رَذِلَ. وَإنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَی‌ مَنْ لَا یَرْجُوهُ. وَإنَّ أَعْفَی‌ النَّاسِ مَنْ عَفَا عَنْ قُدْرَه. وَإنَّ أَوْصَلَ النَّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ. وَالاصُولُ عَلَی‌ مَغَارِسِهَا بِفُرُوعِها تَسْمُو؛ فَمَنْ تَعَجَّلَ لاِخِیهِ خَیْرًا وَجَدَهُ إذَا قَدِمَ عَلَیْهِ غَدًا. وَ مَنْ أَرَادَ اللَهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌ بِالصَّنِیعَه إلَی‌ أَخِیهِ کَافَأَهُ بِهَا فِی‌ وَقْتِ حَاجَتِهِ، وَصَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلآءِ الدُّنْیَا مَا هُوَ أَکْثَرُ مِنْهُ. وَمَنْ نَفَّسَ کُرْبَه مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَهُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیَا وَالآخِرَه. وَمَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَهُ إلَیْهِ؛ وَاللَهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. «حسین‌ علیه‌ السّلام‌ خطبه‌ای‌ انشاء نموده‌ و فرمود: ای‌ مردم‌! در صفات‌ حمیده‌ بر یکدیگر افتخار کنید! و بر مکارم‌ اخلاق‌ مباهات‌ نمائید! و در فراگیری‌ از ثمرات‌ با ارزش‌ روحی‌ و معنوی‌ شتاب‌ ورزید! کار نیکی‌ را که‌ در آن‌ سرعت‌ ندارید، به‌ حساب‌ نیاورید! با ظفر و پیروزی‌ در به‌ پایان‌ رساندن‌ کار، ستایش‌ و تمجید برای‌ خود بیافرینید! و با سستی‌ و کندی‌ کسب‌ سرزنش‌ و مذمّت‌ نکنید! و بدانید که‌: در هر شرط‌ و موقعیّتی‌ که‌ کسی‌ به‌ دیگری‌ احسان‌ نموده‌ و چنین‌ می‌پندارد که‌ او به‌ شکرش‌ قیام‌ نکرده‌ و به‌ سپاس‌ برنخاسته‌ است‌، خداوند خودش‌ برای‌ او جزا و پاداش‌ است‌؛ چون‌ بخشش‌ خداوند فراوان‌تر و سرشارتر، و مزدش‌ بزرگتر است‌. و بدانید که‌ حوائج‌ مردم‌ به‌ شما از جمله‌ نعمتهای‌ خداوندی‌ است‌ بر شما؛ پس‌ با این‌ نیازمندیها با ملال‌ و خستگی‌ مواجه‌ نشوید تا آن‌ نعمتها به‌ مکافات‌ و انتقام‌ تبدیل‌ نشود. و بدانید که‌ کارهای‌ خوب‌ و پسندیده‌، ستایش‌ و آفرین‌ را در بر دارد، و اجر و پاداش‌ نیک‌ را به‌ دنبال‌ می‌کشد. و اگر شما خوبی‌ و پسندیدگی‌ را به‌ صورتی‌ مجسّم‌ می‌دیدید، هر آینه‌ آن‌ را به‌ صورت‌ مردی‌ زیبا و نیکوروی‌ و جمیل‌ المنظر می‌یافتید، که‌ برای‌ نظاره‌ کنندگان‌ بهجت‌بخش‌ و مسرّت‌آمیز بود. و اگر شما زشتی‌ و نکوهیدگی‌ را به‌ صورتی‌ مجسّم‌ می‌دیدید، هرآینه‌ آن‌ را به‌ صورت‌ مردی‌ زشت‌ و کریه‌المنظر می‌یافتید که‌ دل‌ها از او می‌رمید، و در برابر آن‌ چشم‌ها و نگاه‌ها به‌ زیر می‌آمد. ای‌ مردم‌! کسی‌ که‌ بخشش‌ کند سرور و بزرگ‌ می‌شود؛ و کسی‌ که‌ بخل‌ ورزد به‌ پستی‌ می‌گراید. و سخی‌ترین‌ مردم‌ آنکس‌ است‌ که‌ ببخشد به‌ کسی‌ که‌ در او امید تلافی‌ و پاداش‌ ندارد. و باگذشت‌ترین‌ مردم‌ کسی‌ است‌ که‌ با وجود قدرت‌ و توانائی‌ عفو پیشه‌ گیرد. و پیوند کننده‌ترین‌ مردم‌ کسی‌ است‌ که‌ با افرادی‌ که‌ با او بریده‌اند بپیوندد. تنه‌ درختان‌ و غیرها با وجود اتّکای‌ آنها به‌ ریشه‌های‌ خود، به‌ واسطه‌ شاخه‌ها بالا می‌روند و رشد می‌کنند و بهره‌ می‌دهند. پس‌ هر کس‌ برای‌ رسانیدن‌ خیری‌ به‌ برادرش‌ شتاب‌ ورزد؛ شاخه‌ای‌ از درخت‌ معنویّت‌ آفریده‌؛ فردا که‌ بر آن‌ وارد می‌شود آن‌ خیر را خواهد یافت‌. و کسی‌ که‌ در احسانی‌ که‌ به‌ برادرش‌ کرده‌ است‌ خدا را در نظر داشته‌ و برای‌ رضای‌ او انجام‌ داده‌ است‌، خداوند در وقت‌ نیازمندی‌ ا و، آن‌ خیر را به‌ او می‌رساند؛ و بیشتر از آن‌ مقدار، از بلاهای‌ دنیا را از او می‌گرداند و دور می‌کند. و کسی‌ که‌ غم‌ و اندوه‌ مؤمنی‌ را بزداید، خداوند غم‌ و غصّه‌های‌ دنیا و آخرت‌ را از او می‌گرداند. و کسی‌ که‌ نیکوئی‌ کند، خداوند به‌ او نیکوئی‌ می‌کند. و البتّه‌ خداوند نیکوکاران‌ را دوست‌ دارد.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

حدیث گهربار از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)

رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله): مَن عَشَقَ فَکَتمَ وَعَفَّ فَماتَ فَهو شَهیدٌرسول اکرم (صلی الله علیه وآله):عاشقی که عشق خود را بپوشاند  و تا هنگام مرگ پاکدامنی ورزد شهید است.منتخت میزان الحکمه ح 3384
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تأثیر صله رحم بر طول عمر

امام صادق علیه السلام فرمودند: گاهى عمر کسى سه سال است، و وقتى که اهل صله رحم مى شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى افزاید.امام صادق علیه السلام فرمودند: ما، غیر از صله رحم، چیزى نمى شناسیم که بر عمر بیفزاید، تا آن جا که گاهى عمر کسى سه سال است، و وقتى که اهل صله رحم مى شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى افزاید و آن را سى و سه سال مى کند و گاهى عمر کسى سى و سه سال است و قطع رحم مى کند و خداوند هم سى سال از عمر او مى کاهد و عمرش را به سه سال، کاهش مى دهد.متن حدیث:قال الصادق علیه السلام: ما نَعلَمُ شَیئا یَزیدُ فِى العُمرِ اِلاّ صِلَةَ الرَّحِمِ، حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ یَکونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنینَ فَیکونُ وَصولاً لِلرَّحِمِ فَیَزیدُ اللّه  فى عُمرِهِ ثَلاثینَ سَنَةً فَیَجعَلُها ثَلاثا وَ ثَلاثینَ سَنَةً، وَ یَکونُ اَجَلُهُ ثَلاثا وَ ثَلاثینَ سَنَةً فَیَکونَ قاطِعا لِلرَّحِمِ، فَیَنقُصُهُ اللّه  ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَجعَلُ اَجَلَهُ اِلى ثَلاثِ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا