مگر
همه کس مىتواند أمیرالمؤمنین بشود؟! أمیرالمؤمنین شدن یعنى از مغزِ سر تا
نوک ناخن در آتش زندگى کردن و مواجه با مشکلات شدن و ناراحتىها و نسبتها
و تهمتها و زجرها و دربدرىها! و نسبت کفر علناً!! ده هزار نفر قیام کرد
بر أمیرالمؤمنین علیه السّلام کافرى تو، کافر! و خونت هدر است
براى کفر، کفر! تو کافرى از طرف [ما]. به ما یک نسبت کفر که نه، یک نسبت
فسق که نه، از این کمترها بدهند اصلًا در مىرویم!! آن چه تحمّلى بوده، چه
کوهى بوده، چه عظمتى بوده، ما که به این نمىرسیم.
على
کلّ تقدیر امروز روز عید غدیر است، یعنى عید معرفت است، یعنى اى مردم اگر
مىخواهید از دنیایتان بهرهببرید، از آخرتتان بهره ببرید، از کسبتان، از
زنتان، از بچّهتان، از مالتان، از عِرضتان، از ناموستان، از دنیاتان، از
آخرتتان راه این است و بس! این معرّفى به سوى پیغمبر و خدا مىکند و غیر از
این راهى نیست، راهها بسته است.
این
از عالم بالا یک هُمائى است آمده بالهاى خود را باز کرده مىگوید من رفتم
وطنتان را شناختم، اگر مىخواهید بیائید من شما را ببرم! از راههاى
متفرّق نروید. فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه
این راههاى مختلف شما را از راه خدا جدا مىکند، دور مىکند، خستهتان
مىکند، ناراحتتان مىکند، عمرتان را مىگیرد، سرمایهتان را مىگیرد، دست
خالى مىشوید.
مثل
یک دانه کبریت، یک کبریت یک قران دو قران قیمت دارد، یکى مىزند یک فضا را
روشن مىکند، دوّمى، سوّمى، چهارمى، تمام مىشود، خود قوطى کبریت خالى
مىشود، بىقیمت، مىاندازندش دور. از دار دنیا مىخواهد برود، هیچ، تمام
سرمایهها را حرام کرده؛ امّا اگر کبریت نبودى، متّصل بودى به ولایت، (مثل
یک چراغى که متّصل است به یک کارخانه، دائماً نور مىدهد، آخرش هم نور است)
نفاد ندارد، چون اتّصال دارد، اتّصال با ولایت یعنى اتّصال
با
خدا، خداشناسى یعنى أمیرالمؤمنین شناسى، أمیرالمؤمنین شناسى یعنى خدا
شناسى، ولایت یعنى توحید، توحید یعنى ولایت. توجّه مىکنید چه عرض مىکنم؟!
اینها
یکى است، هزار سال انسان برود عبادت کند، أمیرالمؤمنین را نشناسد، خودش را
عبادت کرده، خدا را عبادت نکرده؛ خودش را عبادت کرده، منویّات خودش را،
خواهش خودش را، آرزوى خودش را، آن خدائى که خودش در دل خودش ساخته او را
عبادت کرده.
و
لذا مىبینیم که آثار عبودیّت در آنها پیدا نمىشود، حرفهایشان جامد است،
خشک است، نماز مىخواند امّا قلب جامد است، رحم نیست، مروّت نیست، انصاف
نیست، عطوفت نیست، رقّت قلب نیست، حمیّت نیست؛ امّا اینها که با
أمیرالمؤمنین رابطه دارند دیگر نسبت به همه عطوفند: نسبت به کفّار عطوفند،
نسبت به حیوان عطوف است، نسبت به سگِ کوچه لاى برف عطوف است، مهربان است،
چرا؟
چون
أمیرالمؤمنین یک سرش در عالم توحید است و یک سرش آمده اینجا، و توحید تمام
عوالم را در زیر پر خود به عنوان رحمت گرفته و سایهرحمت گسترده، على هم
که نمونه رحمت است، پس بنابراین این شاخه رحمت به تمام این موجوداتى که در
عالم وجود، وجود دارد کشیده شده. بنابراین عید غدیر یعنى بزرگترین اعیاد.