ارائه مبانی اصیل و حقیقی اسلام

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فروش کتاب امام شناسی» ثبت شده است

وظیفه کسی که از یاری اهل بیت علیهم السلام ضعیف است

وظیفه کسی که از یاری اهل بیت علیهم السلام ضعیف است



علاّمه مجلسى رحمه الله در کتاب شریف «بحار الأنوار» مى نویسد: 
در بعضى از مؤلّفات شیعه از على بن عاصم کوفى نابینا [۱] روایت شده است که گفت: خدمت مولایم امام عسکرى علیه السلام رسیدم، سلام کردم، آن حضرت سلام مرا جواب داد و فرمود: 
خوش آمدى اى پسر عاصم! بنشین و استراحت کن! گوارایت باد مقامى که خداوند به تو مرحمت فرموده است!
اى پسر عاصم آیا مى دانى زیر قدمهاى تو چیست؟ 
عرض کردم: مولاى من زیر قدم خود فرشى احساس مى کنم، خداوند صاحب آن را گرامى بدارد.
امام علیه السلام فرمود: اى پسر عاصم! بدان که تو اکنون بر فرشى قدم نهاده اى که بسیارى از پیامبران و رسولان الهى بر آن نشسته اند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

نوکر سیدالشهداء یا ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تقویم شیعه

🔻۲۰ رمضان
🔹 فتح مکه
🔸 در سال ۸ ه‘ فتح مکه واقع شد. در این فتح بزرگ تعداد مسلمانان ۱۲ هزار نفر، و شهدا ۲ نفر بودند. علت شهادت آن دو این بود که همراه لشکر نبودند و از آخر مکه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهید شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

امام زمان علیه السلام

امام زمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

احرام در میقات عشق 2

جابر شخصی فقیه ، با معرفت واز شیعیان خالص أمیرالمؤمنین می باشد.

خیلی مرد بزرگی است! پدرش عبد‌الله‌ بن‌ عَمر‌و بن‌ حرام‌ انصاریست که در جنگ احد شهید شد و با همین پسرش جنگ می‌کرد. پدرش شهید شد و پیغمبر قبر او را و قبر عَمرو بن جَمود را در یک قبر قرار دادند. از شیعیان خالص امیرالمؤمنین است جابر؛ یعنی از افرادی است که رَجِعَ اِلی أمیرالمؤمنین ولایته. و ما در بین بزرگان شیعه که دارای کتب رجال و تراجم هستند ، هیچ قدحی نسبت جابر بن عبدالله انصاری ندیده‌ایم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
از مکه تا کربلا (منزل شَراف (و ذُو حُسَم) قسمت دوم)

از مکه تا کربلا (منزل شَراف (و ذُو حُسَم) قسمت دوم)

امروز در تاریخ شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری حضرت همراه با خانواده خود به منزل شَراف (و ذُو حُسَم) رسیدند.

نام یکی از منزلگاه های کاروان حسین بن علی (علیهما السلام) و حد فاصل مکه به کوفه (عراق)، این کوه در منطقه ای است در قسمت چپ منزلگاه «شراف». آن زمان که حسین بن علی در راه متوجه شد که سپاهی از کوفه اعزام شده و به سمت آنان در حرکت است، با یارانش به منطقه شراف رسیده بودند و از دور نشانه هایی را مشاهده کردند. حضرت به آنها فرمود: آیا در این نزدیکی ها محل ایمنی وجود دارد که آنجا برویم و آن را پشت سر خود قرار دهیم و فقط از یک جبهه با دشمن رو به رو شویم؟ آنان که با منطقه آشنا بودند ذوحسم را نشان دادند و امام یاران را به آنجا برد و قبل از اینکه لشگر حربن یزید ریاحی برسد، آنجا اردوگاه زد. همین جا بود که سپاه امام (علیه السلام) با سپاه حر (دشمن) رو به رو شد و حسین (علیه السلام) دستور داد تا اصحابش و سپاه حر و اسبان آنها را سیراب کنند و پس از استراحت کوتاهی موقع نماز ظهر، مؤذن مخصوص حسین (علیه السلام) اذان گفت و لشگر دشمن با یاران امام حسین (علیه السلام) نماز خواندند. حسین بن علی (علیهما السلام) در همین جا بود که 2 سخنرانی برای سپاه کوفه کرد و از آنها خواست تا اگر به دعوتنامه ها و عهد و پیمان خود هنوز وفادارید و من و خاندانم را شایسته رهبری در مقابل مدعیان ناحق خلافت (بنی امیه) می دانید خداوند از شما بیشتر راضی خواهد بود و اگر حق را نمی پذیرید و اکنون خواسته شما غیر از دعوتنامه های شماست، من از همین جا بر می گردم و به همان جایی که آمده ام می روم.


حر از نامه ها و پیام ها اظهار بی اطلاعی کرد و امام (علیه السلام) آن ها را توسط "عقبة بن سمعان" به آنها نشان داد. حر فرمان عبیدالله بن زیاد را به آن حضرت ابلاغ کرد، امام دستور داد تا همه اصحاب برگردند و همین جا بود که حر و سپاهش راه را بر آنها بستند (از آنجا که منزلگاه «شراف» و «ذوحسم» بسیار نزدیک بود و حضرت حسین (علیه السلام) در این منطقه مدتی توقف کردند، برخی منابع تاریخی برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با امام حسین (علیه السلام) و سخنرانی های آن حضرت را در «شراف» و برخی در همین «ذوحسم» ذکر کرده اند) و در این منزلگاه حسین (علیه السلام) خطابه ای ایراد نمود. پس از حمد و سپاس خدای تعالی گفت: کار پیش آمد که می بینید و دنیا دگرگون شده و به زشتی گراییده و بدتر شده است خیر آن رفته و از آن، ته ظرفی مانده و معاشی ناچیز مانند یک چراگاه کم مایه، نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ مؤمن باید حق جوی و مشتاق لقای خداوند باشد و من مرگ را جز شهادت نمی بینیم و زندگی با ستمکاران را غیر رنج و سختی دل نمی دانم، و آنگاه "زهیر بن قین" برخاست و بعد از حمد و ثنای خداوند و ستایش او، حمایت خود را در نصرت و یاری امام خود اظهار نمود سپس "نافع بن هلال" و "بریر بن خضیر" به دنبال صحبت های او، وفاداری خود را ابراز کردند و امام حسین (علیه السلام) در حق آنان دعا نمود و ندای الرحیل، الرحیل سرداد. (دربرخی منابع تاریخی وفاداری این یاران را در منزلگاه دیگری ذکر کرده اند).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

کتاب لمعات الحسین علیه السلام

این کتاب حاوی برخی از خطبه‌ها و موعظه‌های امام حسین علیه‌السلام است که با ذکر مدارک معتبر نقل شده است و فقط به ترجمه آنها اکتفا شده تا بواسطه ایجاز و اختصار قابل آن باشد که در محافل و مجالس نوشته شده در منظر مردم قرار گیرد


از این بزرگ مرد الهی نقل شده است که این کتاب برترین و بهترین کتابی است که من نوشته ام


موضوع کتاب: منطق امام حسین علیه‌السلام .این کتاب حاوی برخی از خطبه‌ها و موعظه‌های امام حسین علیه‌السلام است که با ذکر مدارک معتبر نقل شده است و فقط به ترجمه آنها اکتفا شده تا بواسطه ایجاز و اختصار قابل آن باشد که در محافل و مجالس نوشته شده در منظر مردم قرار گیرد و اذهان را از لمعات انوار حسینی روشن کند و این میراث پر مایه را به نسل بعد انتقال دهد.بعضی از عناوین این کتاب عبارت است از: خلقت بشر برای رسیدن به شهود خداوند است و راه رسیدن به آن همرنگی و همراهی با معصوم است و…

لمعات الحسین

برای تهیه این کتاب ارزشمند میتوانید به سایت اینترنتی فروشگاه کتاب اسلامی مراجعه بفرمایید


خرید اینترنتی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

روز مباهله





1111



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

ولایت را جز أمیرالمؤمنین علیه السّلام کسى نمى‏تواتد تحمل نماید

مگر همه کس مى‏تواند أمیرالمؤمنین بشود؟! أمیرالمؤمنین شدن یعنى از مغزِ سر تا نوک ناخن در آتش زندگى کردن و مواجه با مشکلات شدن و ناراحتى‏ها و نسبت‏ها و تهمت‏ها و زجرها و دربدرى‏ها! و نسبت کفر علناً!! ده هزار نفر قیام کرد بر أمیرالمؤمنین علیه السّلام کافرى تو، کافر! و خونت هدر است براى کفر، کفر! تو کافرى از طرف [ما]. به ما یک نسبت کفر که نه، یک نسبت فسق که نه، از این کمترها بدهند اصلًا در مى‏رویم!! آن چه تحمّلى بوده، چه کوهى بوده، چه عظمتى بوده، ما که به این نمى‏رسیم.

على کلّ تقدیر امروز روز عید غدیر است، یعنى عید معرفت است، یعنى اى مردم اگر مى‏خواهید از دنیایتان بهره‏ببرید، از آخرتتان بهره ببرید، از کسبتان، از زنتان، از بچّه‏تان، از مالتان، از عِرضتان، از ناموستان، از دنیاتان، از آخرتتان راه این است و بس! این معرّفى به سوى پیغمبر و خدا مى‏کند و غیر از این راهى نیست، راه‏ها بسته است.

این از عالم بالا یک هُمائى است آمده بال‏هاى خود را باز کرده مى‏گوید من رفتم وطنتان را شناختم، اگر مى‏خواهید بیائید من شما را ببرم! از راه‏هاى متفرّق نروید. فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه این راه‏هاى مختلف شما را از راه خدا جدا مى‏کند، دور مى‏کند، خسته‏تان مى‏کند، ناراحتتان مى‏کند، عمرتان را مى‏گیرد، سرمایه‏تان را مى‏گیرد، دست خالى مى‏شوید.

مثل یک دانه کبریت، یک کبریت یک قران دو قران قیمت دارد، یکى مى‏زند یک فضا را روشن مى‏کند، دوّمى، سوّمى، چهارمى، تمام مى‏شود، خود قوطى کبریت خالى مى‏شود، بى‏قیمت، مى‏اندازندش دور. از دار دنیا مى‏خواهد برود، هیچ، تمام سرمایه‏ها را حرام کرده؛ امّا اگر کبریت نبودى، متّصل بودى به ولایت، (مثل یک چراغى که متّصل است به یک کارخانه، دائماً نور مى‏دهد، آخرش هم نور است) نفاد ندارد، چون اتّصال دارد، اتّصال با ولایت یعنى اتّصال‏

با خدا، خداشناسى یعنى أمیرالمؤمنین شناسى، أمیرالمؤمنین شناسى یعنى خدا شناسى، ولایت یعنى توحید، توحید یعنى ولایت. توجّه مى‏کنید چه عرض مى‏کنم؟!

اینها یکى است، هزار سال انسان برود عبادت کند، أمیرالمؤمنین را نشناسد، خودش را عبادت کرده، خدا را عبادت نکرده؛ خودش را عبادت کرده، منویّات خودش را، خواهش خودش را، آرزوى خودش را، آن خدائى که خودش در دل خودش ساخته او را عبادت کرده.

و لذا مى‏بینیم که آثار عبودیّت در آنها پیدا نمى‏شود، حرفهایشان جامد است، خشک است، نماز مى‏خواند امّا قلب جامد است، رحم نیست، مروّت نیست، انصاف نیست، عطوفت نیست، رقّت قلب نیست، حمیّت نیست؛ امّا اینها که با أمیرالمؤمنین رابطه دارند دیگر نسبت به همه عطوفند: نسبت به کفّار عطوفند، نسبت به حیوان عطوف است، نسبت به سگِ کوچه لاى برف عطوف است، مهربان است، چرا؟

چون أمیرالمؤمنین یک سرش در عالم توحید است و یک سرش آمده اینجا، و توحید تمام عوالم را در زیر پر خود به عنوان رحمت گرفته و سایه‏رحمت گسترده، على هم که نمونه رحمت است، پس بنابراین این شاخه رحمت به تمام این موجوداتى که در عالم وجود، وجود دارد کشیده شده. بنابراین عید غدیر یعنى بزرگ‏ترین اعیاد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
عهد چهل ساله علامه طباطبایی

عهد چهل ساله علامه طباطبایی

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ مزمل/20

هر چه می توانید قرآن بخوانید

حجت الاسلام محمد فاضل تبریزی می‌گوید: یکی از دوستان روزی علامه را به منزل خود در تبریز دعوت کرد و چند نفر از جمله بنده را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان فراخواند ، آن شب علامه به من فرمود: من سی سال پیش، استخر شاگُلی (محله‌ای زیبا در تبریز) را دیده‌ام، اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین‌الطلوعین به آنجا بروم.

گفتم: صبح خدمتتان خواهم بود، فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم، دیدم در طول مسیر در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و گفت: من عهد دارم که هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام می‌دهم، دیشب نتوانستم بخوانم و اکنون باید قضا کنم!

اینچنین، هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می‌کنم و هر بار می‌بینم که انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم، از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم، شما نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌کنم!

  رهـــــاند آدمــی را ،از جهـالت                         فروغ علم و ایمان است قرآن  1

1. با اقتباس و ویراست از کتاب شناختنامه علامه طباطبایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا