ارائه مبانی اصیل و حقیقی اسلام

۳۹ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام» ثبت شده است

خطبه‌ سیّد الشّهداء علیه السلام  راجع‌ به‌ اصلاح مردم و بیان علت قیام خود

خطبه‌ سیّد الشّهداء علیه السلام راجع‌ به‌ اصلاح مردم و بیان علت قیام خود

و در آخر خطبه‌ای‌ که‌ درباره‌ ترک‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر، و قیام‌ ظَلَمه‌ و حکّام‌ جائر ایراد نموده‌اند، و مفصّلاً از محرومیّت‌ مظلومان‌ و تفرّق‌ از حقّ بیان‌ می‌فرمایند، و در ضمن‌ اینکه گوشزد می‌کنند که‌:



 مَجَارِی‌ الامُورِ وَالاحْکَامِ عَلَی‌ أَیْدِی‌ الْعُلَمَآءِ بِاللَهِ، الامَنَاءِ عَلَی‌ حَلَالِهِ وَحَرَامِهِ؛ چنین‌ می‌گویند که‌:

اللَهُمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُسًا فِی‌ سُلْطَانٍ، وَلَا الْتِمَاسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ؛ وَلَکِنْ لِنَرَی‌ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَنُظْهِرَ الإصْلَاحَ فِی‌ بِلَادِکَ، وَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ، وَیُعْمَلَ بِفَرَآئِضِکَ وَسُنَنِکَ وَأَحْکَامِکَ.

فَإنْ لَمْ تَنْصُرُونَ وَتُنْصِفُونَا قَوِیَ الظَّلَمَه عَلَیْکُمْ، وَعَمِلُوا فِی‌ إطْفَآءِ نُورِ نَبِیِّکُمْ؛ وَحَسْبُنَا اللهُ، وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا، وَإلَیْهِ أَنَبْنَا، وَإلَیْهِ الْمَصِیرُ. 3



«بار پروردگارا! حقّاً تو می‌دانی‌ که‌ آنچه‌ از ما تحقّق‌ یافته‌ (از میل‌ به‌ قیام‌ و اقدام‌ و امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و نصرت‌ مظلومان‌ و سرکوبی‌ ظالمان‌) بجهت‌ میل‌ و رغبت‌ رسیدن‌ به‌ سلطنت‌ و قدرت‌ مفاخرت‌انگیز و مبارات‌ آمیز نبوده‌ است‌؛ و نه‌ از جهت‌ درخواست‌ زیادیهای‌ اموال‌ و حُطام‌ دنیا!

بلکه‌ به‌ علّت‌ آنست‌ که‌ نشانه‌ها و علامت‌های‌
دین‌ تو را ببینیم‌، و در بلاد و شهرهای‌ تو صَلاح‌ و اصلاح‌ ظاهر سازیم‌؛ و تا اینکه‌ ستمدیدگان‌ از بندگانت‌ در امن‌ و امان‌ بسر برند، و به‌ واجباتِ تو و سنّت‌های‌ تو و احکام‌ تو رفتار گردد.

پس‌‌هان‌ ای‌ مردم‌! اگر شما ما را یاری‌ ندهید و از درِ انصاف‌ با ما در نیائید؛ این‌ حاکمان‌ جائر و ستمکار بر شما چیره‌ می‌گردند، و قوای‌ خود را علیه‌ شما بکار می‌بندند، و در خاموش‌ نمودن‌ نور پیغمبرتان‌ می‌کوشند.

و خدا برای‌ ما کافی‌ است‌، و بر او توکّل‌ می‌نمائیم‌، و به‌ سوی‌ او باز می‌گردیم‌، و به‌ سوی‌ اوست‌ همه‌ بازگشت‌ها.»



3.«تُحف‌ العقول‌» ص‌ 239، از طبع‌ حروفی‌

خرید اینترنتی کتاب ارزشمند لمعات الحسین علیه السلام

اثری گرانقدر از مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه 

لمعات الحسین


خرید پستی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا
خطبه‌ سیّد الشّهداء راجع‌ به‌ معرفت خدا و امام علیه السلام

خطبه‌ سیّد الشّهداء راجع‌ به‌ معرفت خدا و امام علیه السلام

از جمله‌ فرمایشات‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء أبا عبدالله‌ الحسین ‌بن ‌علیّ ‌بن‌أبی‌طالب‌ علیهم‌ السّلام‌ است‌ که‌ روزی‌ به‌ عنوان‌ خطبه‌ برای‌ اصحاب‌ خود ایراد نمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، وَاسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَه مَا سِواهُ.

فَقَالَ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! مَا مَعْرِفَه اللَهِ عَزَّ وَجَلَّ؟ فَقَالَ: مَعْرِفَه أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمَامَهُ الَّذِی‌ یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ1



«ای‌ مردم‌! بدرستیکه‌ خداوند خلق‌ خود را نیافریده‌ است‌، مگر از برای‌ آنکه‌ به‌ او معرفت‌ و شناسائی‌ پیدا کنند.

پس‌ زمانیکه‌ او را بشناسند، در مقام‌ بندگی‌ و عبودیّت‌ او برمی‌آیند؛ و به‌ واسطه‌ عبادت‌ و بندگی‌ او از عبادت‌ و بندگی‌ غیر او از جمیع‌ ما سِوی‌ مُستغنی‌ می‌گردند.

در اینحال‌ مردی‌ گفت‌: ای‌ پسر رسول‌ خدا! معرفت‌ خداوند عزّوجلّ چیست‌؟

حضرت‌ فرمود: معرفت‌ و شناخت‌ اهل‌ هر زمان‌، امام‌ خود را که‌ واجب‌ است‌ از او اطاعت‌ و پیروی‌ نمایند.»

-------------------------------------------------------------------------

1 این‌ سخن‌ حضرت‌ را در «ملحقات‌ إحقاق‌ الحقّ» ص‌ 594 از ج‌ 11، از علاّمه‌ شهیر به‌ ابن‌ حسنویه‌ در کتاب‌ «دُرّ بحرِ المناقب‌» ص‌ 128، مخطوط‌ از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ فرمود: حسین‌ بن‌ علیّ علیه‌ السّلام‌ برای‌ ایراد خطبه‌ بسوی‌ اصحابشان‌ خارج‌ شدند و چنین‌ فرمودند.

-------------------------------------------------------------------------

خرید اینترنتی کتاب ارزشمند لمعات الحسین علیه السلام

اثری گرانقدر از مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه 


خرید پستی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

حقیقت خانه خدا مقام ولایت سیدالشهداء علیه السلام است

جابر آیا از پیغمبر یا از امیرالمؤمنین شنیده بود که اگر کسی بخواهد قبر سیّدالشّهداء را زیارت کند یا قبر امام را زیارت کند باید إحرام ببندد و غسل کند یا اینکه نه، این تفطّن خود جابر بود؟ چون فقیه آن کسی است که بتواند تفریع فروع کند از اصول.

گویا در مغز جابر روح اسلام جا گرفته‌ بود و به حقیقت مذاق اسلام و سرّ قانون آشنا شده بود ، که او می‌دانست إحرامی که برای خانه خدا تشریع شده و غسل زیارت و طواف که برای خانه خدا تشریع شده دارای یک سرّ و حقیقتی است ؛ و حقیقت خانه خدا مقام ولایت سیدالشّهداء علیه‌السّلام است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

احرام در میقات عشق 2

جابر شخصی فقیه ، با معرفت واز شیعیان خالص أمیرالمؤمنین می باشد.

خیلی مرد بزرگی است! پدرش عبد‌الله‌ بن‌ عَمر‌و بن‌ حرام‌ انصاریست که در جنگ احد شهید شد و با همین پسرش جنگ می‌کرد. پدرش شهید شد و پیغمبر قبر او را و قبر عَمرو بن جَمود را در یک قبر قرار دادند. از شیعیان خالص امیرالمؤمنین است جابر؛ یعنی از افرادی است که رَجِعَ اِلی أمیرالمؤمنین ولایته. و ما در بین بزرگان شیعه که دارای کتب رجال و تراجم هستند ، هیچ قدحی نسبت جابر بن عبدالله انصاری ندیده‌ایم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

احرام در میقات عشق 1

کسی که عمل قومی را دوست داشته باشد با عمل آنها شریک میشود.



جابر بن عبدالله انصاری، بعد از چهل روز آمد برای زیارت قبر سیدالشّهداء علیه‌السّلام و به عطیه عوفی کوفی گفت: من از پیغمبر شنیده‌ام که پیغمبر فرمود:

 

 « هر کسی که دوست داشته باشد قومی را با آنها محشور می‌شود و هر کسی که عمل قومی را دوست داشته باشد با عمل آنها شریک است.[1]

 

پس ما با امام حسین جهاد کردیم، ما با امام حسین کشته شدیم، ما با آنان هستیم، چون من قلبم حکایت می‌کند که با امام حسین است . محکم هم می‌گفت.

در آن وقت که به زیارت قبر سیدالشّهدا علیه ‌السّلام آمد، هفتاد و دو سال از عمرش می‌گذشت. چون جابر از اصحاب رسول خدا است، و مرد بزرگی بوده، در جنگ بدر شرکت داشته، در جنگ اُحد شرکت داشته، در هجده غزوه از غزوات پیغمبر با پیغمبر شرکت داشته است.

[1]- بشارة المصطفى ، ص ٧۴.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
جایگاه کم فروشان در روز قیامت

جایگاه کم فروشان در روز قیامت

در روایت از پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است در روز قیامت، آدم کم فروش جایگاهش قعر جهنم است در ادامه همین آیات سوره مطففین نیز هست (کلا ان کتاب الفجار لفی سجین …) که آدم کم فروش به عنوان فاجر نام برده شده است و مکانش در سجین (نام زندانی در قعر جهنم) است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
از مکه تا کربلا (منزل شَراف (و ذُو حُسَم) قسمت دوم)

از مکه تا کربلا (منزل شَراف (و ذُو حُسَم) قسمت دوم)

امروز در تاریخ شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری حضرت همراه با خانواده خود به منزل شَراف (و ذُو حُسَم) رسیدند.

نام یکی از منزلگاه های کاروان حسین بن علی (علیهما السلام) و حد فاصل مکه به کوفه (عراق)، این کوه در منطقه ای است در قسمت چپ منزلگاه «شراف». آن زمان که حسین بن علی در راه متوجه شد که سپاهی از کوفه اعزام شده و به سمت آنان در حرکت است، با یارانش به منطقه شراف رسیده بودند و از دور نشانه هایی را مشاهده کردند. حضرت به آنها فرمود: آیا در این نزدیکی ها محل ایمنی وجود دارد که آنجا برویم و آن را پشت سر خود قرار دهیم و فقط از یک جبهه با دشمن رو به رو شویم؟ آنان که با منطقه آشنا بودند ذوحسم را نشان دادند و امام یاران را به آنجا برد و قبل از اینکه لشگر حربن یزید ریاحی برسد، آنجا اردوگاه زد. همین جا بود که سپاه امام (علیه السلام) با سپاه حر (دشمن) رو به رو شد و حسین (علیه السلام) دستور داد تا اصحابش و سپاه حر و اسبان آنها را سیراب کنند و پس از استراحت کوتاهی موقع نماز ظهر، مؤذن مخصوص حسین (علیه السلام) اذان گفت و لشگر دشمن با یاران امام حسین (علیه السلام) نماز خواندند. حسین بن علی (علیهما السلام) در همین جا بود که 2 سخنرانی برای سپاه کوفه کرد و از آنها خواست تا اگر به دعوتنامه ها و عهد و پیمان خود هنوز وفادارید و من و خاندانم را شایسته رهبری در مقابل مدعیان ناحق خلافت (بنی امیه) می دانید خداوند از شما بیشتر راضی خواهد بود و اگر حق را نمی پذیرید و اکنون خواسته شما غیر از دعوتنامه های شماست، من از همین جا بر می گردم و به همان جایی که آمده ام می روم.


حر از نامه ها و پیام ها اظهار بی اطلاعی کرد و امام (علیه السلام) آن ها را توسط "عقبة بن سمعان" به آنها نشان داد. حر فرمان عبیدالله بن زیاد را به آن حضرت ابلاغ کرد، امام دستور داد تا همه اصحاب برگردند و همین جا بود که حر و سپاهش راه را بر آنها بستند (از آنجا که منزلگاه «شراف» و «ذوحسم» بسیار نزدیک بود و حضرت حسین (علیه السلام) در این منطقه مدتی توقف کردند، برخی منابع تاریخی برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با امام حسین (علیه السلام) و سخنرانی های آن حضرت را در «شراف» و برخی در همین «ذوحسم» ذکر کرده اند) و در این منزلگاه حسین (علیه السلام) خطابه ای ایراد نمود. پس از حمد و سپاس خدای تعالی گفت: کار پیش آمد که می بینید و دنیا دگرگون شده و به زشتی گراییده و بدتر شده است خیر آن رفته و از آن، ته ظرفی مانده و معاشی ناچیز مانند یک چراگاه کم مایه، نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ مؤمن باید حق جوی و مشتاق لقای خداوند باشد و من مرگ را جز شهادت نمی بینیم و زندگی با ستمکاران را غیر رنج و سختی دل نمی دانم، و آنگاه "زهیر بن قین" برخاست و بعد از حمد و ثنای خداوند و ستایش او، حمایت خود را در نصرت و یاری امام خود اظهار نمود سپس "نافع بن هلال" و "بریر بن خضیر" به دنبال صحبت های او، وفاداری خود را ابراز کردند و امام حسین (علیه السلام) در حق آنان دعا نمود و ندای الرحیل، الرحیل سرداد. (دربرخی منابع تاریخی وفاداری این یاران را در منزلگاه دیگری ذکر کرده اند).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

از مکه تا کربلا (منزل شَراف (و ذُو حُسَم) قسمت اول)

امروز در تاریخ شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری حضرت همراه با خانواده خود به منزل شَراف (و ذُو حُسَم) رسیدند.

شراف (شراف) به معنای بلندی، نام یکی از منزلگاه های کاروان حسین بن علی (علیهما السلام)، حد فاصل مکه تا کوفه، هفدهمین منزلگاه کاروان امام حسین (علیه السلام) بود که روز شنبه 26 ذیحجه به آنجا رسیدند. منطقه ای است پر آب و درخت و از طرف حجاز بعد از پهن دشت «بطن العقبه» واقع شده و تا واقصه 5/7 کیلومتر فاصله دارد. وجه تسمیه آن: به علت اینست که مردی با این نام در این محل چاه های پر آبی احداث کرده بود.

وقتی کاوران امام حسین (علیه السلام) به این منطقه رسید حضرت با یاران خود اتراق کرد و به دستور او مقداری زیاد آب برداشته و ذخیره کردند. ناگهان یکی از آنها گفت: الله اکبر، امام حسین فرمود: برای چه تکبیر گفتی؟ مرد گفت: درخت های خرما دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا قسم ما هرگز در اینجا نخل ندیده ایم، حسین (علیه السلام) فرمود: خیال می کنید که آن چیست؟ یاران گفتند: گمان داریم که گوش اسبان است، حسین (علیه السلام) فرمود: من هم چنین می پندارم. آیا در این نزدیکی ها محل امنی هست که ما برویم و آن را پشت سر خود بگذاریم و فقط از یک جبهه با دشمن رو به رو شویم؟ آنان که با منطقه آشنا بودند گفتند آری، سمت چپ شراف، کوه ذوحسم و آنگاه راه را به سمت چپ «شراف» به ناحیه «ذوحسم» ادامه دادند و همانجا پناه گرفتند. چون «منزلگاه شراف» و «ذوحسم» به یکدیگر بسیار نزدیک است لذا بعضی کتب تاریخی برخورد امام (علیه السلام) با سپاه "حر" را در آن منزلگاه نوشته اند.

امام حسین 2

کاروان حسین بن علی زودتر به این مکان می رسد و اردوگاه می زند و امام (علیه السلام) با اولین سپاه اعزامی ابن زیاد به فرماندهی حر بن یزید ریاحی با هزار مرد جنگجو رو به رو شد. "حر" به فرمان "حصین بن تمیم" از حرکت امام (علیه السلام) جلوگیری کرد. امام در منزلگاه قبلی دستور داده بود تا اصحابش آب فراوانی بردارند و چون سپاه حر و اسبان آنها را تشنه دید، دستورداد خودشان و اسبانشان را سیراب کنند. پس از استراحت کوتاهی موقع نماز ظهر می رسد. موذن مخصوص آن حضرت "حجاج بن مسروق جعفی" به دستور امام (علیه السلام) اذان می گوید. امام به حر فرمود: تو با ما نماز می خوانی یا مستقل و با سپاهیانت؟ حر عرض کرد: نه، ما هم با شما نماز می خوانیم. امام حسین (علیه السلام) در این منزلگاه 2 سخنرانی کرد، اول موقع نماز ظهر و چنین گفت: مردم، من نزد شما نیامدم تا زمانی که نامه های شما به دست من رسید و فرستادگان شما آمدند و گفتند که ما امام و پیشوایی نداریم، به سوی ما بیا تا شاید به سبب تو خداوند ما را بر صواب و حق رهنمون کند، اگر به این دعوت ها وفادارید با من پیمان محکم ببندید تا به من اطمینان بیشتری دهید و اگر بر آن عهد نیستید و از آمدنم ناراضی هستید، از همین جا باز می گردم و به همان جایی که آمده ام، می روم و آنان همه سکوت کردند.
دومین سخنرانی امام (
علیه السلام): بعد از نماز عصر پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به سپاهیان حر چنین فرمود: ای مردم، از خدا بترسید و بپذیرید که حق در دست اهل آن باشد که در اینصورت خداوند بیشتر از شما راضی خواهد بود. ما اهل بیت پیامبر به ولایت و رهبری مردم شایسته تر و سزاوارتریم از این مدعیان خلافت (بنی امیه)، که به ناحق اند و همواره راه ظلم و فساد و دشمنی با خدا را در پیش دارند. اگر حق را نپذیرید و از ما روگردان باشید و حق ما را نشناسید و اکنون خواسته شما غیر از آن باشد که در نامه های خود داشتید، من از همین جا، از نزد شما بر می گردم. حر از نامه ها و دعوتنامه ها اظهار بی اطلاعی کرد، امام (علیه السلام) آن نامه ها را توسط "عقبه بن سمعان" به آنها نشان داد و حر فرمان عبیدالله بن زیاد را به آن حضرت ابلاغ کرد. امام دستور داد تا اصحاب و همگی باز کردند ولی همین جا سپاه حربن ریاحی راه را بر آنها گرفتند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
آثار و برکات نماز اول وقت

آثار و برکات نماز اول وقت

در احادیث و روایات معصومین علیهم السلام برآورده شدن خواسته‌ها، برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی، ورود به بهشت و دوری از جهنم، در امان بودن از بلاهای آسمانی، خشنودی خداوند، استجابت دعا و بالا رفتن اعمال، دوری شیطان و تلقین شهادتین از جمله آثار و فواید و برکات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا
عید غدیر، عید معرّفى ولایت است‏

عید غدیر، عید معرّفى ولایت است‏

عید غدیر، عید معرّفى ولایت است، پیغمبر أمیرالمؤمنین را بلند کرد گفت: مردم این است على! این ولایت است!

خیلى فرموده بود، از اوّل زمان بعثت، ولایت و وزارت و خلافت و وصایت أمیرالمؤمنین علیه السّلام را پیغمبر ابلاغ فرمود، تا آن هنگامى که دم آخر بود و فاطمه زهرا سلام الـله علیها گریه مى‏کرد؛ گفت: بیا پیش من!- در اینجا هم حالا روایتش را برایتان اگر وقت کردیم مى‏خوانم-

وقتى آیه نازل شد: وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین! پیغمبر چهل نفر از قوم و خویش‏هاى خود را جمع کرد، در آن مجلس در مکّه در بدو بعثت است، فرمود:

کیست که با من در این امر کمک کند؟ نمى‏گوید اى مردم، اسلام بیاورید؛ [می‌گوید]

أیُّکُم یُوازرُنى علَى ذَلک عَلَى أن یَکونَ وَصیِّى و وَزیرى و خَلیفَتى مِن بَعدى؟!

کیست به من کمک کند در این انجام کار رسالت؟ این بار بار سنگینى است روى دوش من! من یک کمک مى‏خواهم که بیاید و این بار را با کمک و همراهى یکدیگر برداریم.

تا سه بار حضرت تکرار کردند، هیچ کس جواب نداد و فقط حضرت [علی] عرض کردند: من!

حضرت بیعت کردند با أمیرالمؤمنین! با بچّه سیزده ساله ها! بچّه سیزده ساله مى‏دانید چى؟ بچّه سیزده ساله خودمان را تماشا مى‏کنید چقدرى است؟ آن روز پیغمبر با أمیرالمؤمنین بیعت کرد! یعنى تو باید زیر بغل من را بگیرى، کار من کار آسانى نیست، نبوّت یک تشریفى نیست که به من داده شده.

من تا حالا توى حرم خدا بودم و توى مقام امن و امان و سرّ، و از نقطه نظر ظاهر همیشه در کوه حِراء خلوت داشتم و حالا خدا به من امر کرده بیا برو پائین! اوّل مشکلات است! چه مشکلات!! باید دنیا را مسلمان کنى!

شما بیایید یک حرفى مى‏خواهید یاد رفیقتان بدهید، جان به لبتان مى‏رسد آن حرف را نمى‏فهمد؛ اى رسول ما باید بروى توى دنیا، توى مکّه، توى مدینه، توى طائف، سنگ بزنند به پایت، ساحرت بگویند، مجنونت بگویند، شمشیر رویت بکشند، دندانت را بشکنند، گرسنگى به تو بدهند، دربدر بیابانهایت کنند، پایت خار برود، دخترت زینب مى‏خواهد عقبت حرکت کند، هجرت کند، بیاید به مدینه، همین عمرو عاص آمد با جماعتى، نیزه زد به آن شتر، بچّه سقط کرد، نزدیک بود همین زینب بمیرد!! اینها همه راجع به چیست؟ راجع به این است که باید برسانى خلاصه.

حسینت را مى‏کشند، حسنت را مى‏کشند، راضى هستى؟ بله!

این است، راه این است. على را توى محراب مى‏زنند، با فاطمه زهرا این کار را مى‏کنند، راضى هستى؟

ما که به کسى نبوّت مى‏دهیم نه اینکه پَر قو برایش مى‏اندازیم مى‏گویم بفرما! این حرف‏ها نیست.

این نبوّت را به خیلى از پیغمبران دادند هیچ کس نتوانست قبول کند، ولایت را به خیلى‏ها دادند نتوانستند قبول کنند.

         آسمان بار امانت نتوانست کشید             قرعه فال به نام من دیوانه زدند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا